رابطه مادر فرزندی، آن روی سکه

رابطه مادر فرزندی، آن روی سکه
رابطه مادر فرزندی، آن روی سکهرابطه مادر ـ فرزندی؟ بله، ‌این سکه هم مثل سایر سکه‌ها دو رو دارد و البته به دو روی این سکه هم کمتر پیش آمده است که نگاه درست و متوازنی داشته باشیم؛ به خصوص که این ایام، مصادف است با روز مادر و طبیعتا همه از آن روی سکه حرف می‌زنند که: فرزندان باید مادران‌شان را تکریم کنند و در تنظیم یک رابطه صحیح با آنان بکوشند. اما کارشناسان علوم رفتاری اعتقاد دارند که نقش مادران در تنظیم یک رابطه سالمِ مادر ـ فرزندی، اگر پررنگ‌تر از نقش فرزندان نباشد، کم‌رنگ‌تر نیست.
نگفتم آخرش این‌طور می‌شود؟. . . من که گفته بودم . . . گفتم ولی گوش نکردی. . . اگر می‌خواهید با فرزندان‌‌تان دوست باشید و اگر می‌خواهید بچه‌های‌‌تان حرف‌ها و مشکلات‌‌شان را پیش از هر کس دیگری با شما مطرح کنند،‌ از عبارات یاد شده و امثالهم بپرهیزید. این نخستین توصیه کارشناسان علوم رفتاری به پدر و مادرها است. آنها می‌گویند نوجوانان بیش از هر چیز دیگری، دلشان می‌خواهد که به رسمیت شناخته شوند، دلشان می‌خواهد دوس‌تان و اطرافیان ـ و بخصوص پدر و مادرشان ـ آنها را به عنوان یک فرد بالغ و مستقل قبول داشته باشند و اصلا خوش‌شان نمی‌آید که با آنها مثل بچه‌ها حرف بزنند و مثل بچه‌ها رفتار کنند. مادران هم باید به همین ترتیب، رفتار و گفتارشان را متناسب با علایق و سلایق فرزندان‌شان تنظیم کنند. این یک توصیه مهم روان‌شناسانه است به تمام مادرهایی که فرزندان‌شان دارند در حوالی سنین بلوغ نفس می‌کشند: مبادا فرزندان‌تان احساس کنند که شما آنها را به عنوان یک آدم مستقل و صاحب‌فکر قبول ندارید!
البته این نکته را هم نباید از یاد برد که نوجوانان با و جود تمام شجاعت‌های ظاهری و بی‌پروایی‌هایی که اغلب از خودشان بروز می‌دهند، با ترس ناشناخته‌ای در اعماق وجودشان دست و پنجه نرم می‌کنند و از مسوولیت‌پذیری واهمه دارند. مادرانی که بتوانند آمیزه‌ای از احترام مستقیم و تربیت غیرمستقیم را به پای بلوغ فرزندان‌شان بریزند، منابع تربیتی بسیار ارزشمندی برای فرزندان‌شان محسوب می‌شوند.
بچه‌ها به‌طور معمول در سنین نوجوانی، انس و الفت‌های تازه‌ای را نیز تجربه می‌کنند که قبلا از آن بی‌بهره بودند، برای مثال دوس‌تان‌شان در نظرشان مهم‌تر می‌شوند، به تفریحات تازه‌ای روی می‌آورند، اوقات فراغت‌شان را به گونه‌هایی متفاوت از قبل سپری می‌کنند و این کاملا طبیعی است. استقلال، همان چیزی است که والدین باید بالاخره به فرزندان‌شان هدیه کنند. این استقلال، که لازمه زندگی آتی فرزندان است، به صورت‌های مختلفی می‌تواند ظهور پیدا کند اما وجه مشترک تمام‌ این صور، همین است که به مرور وابستگی فرزندان به پدر و مادرها کمتر و کمتر می‌شود و دلبستگی‌ها و وابستگی‌های تازه‌ای در زندگی‌شان جا باز می‌کند. خیلی مته به خشخاش نگذارید و ناراحت نشوید که برای مثال چرا فرزند‌تان تازگی‌ها ترجیح می‌دهد به جای ماندن در خانه و تماشای تلویزیون، اوقات فراغت خود را با دوس‌تانش بگذراند.
کلید خوردن سوال‌های تازه در ذهن آدم هم یکی دیگر از مقتضیات نوجوانی و جوانی است. بخش عمده‌ای از بلوغ جسمی‌و روانی با همین سوال‌ها و تلاش برای یافتن پاسخ‌های‌شان گره خورده است. حتی بچه‌هایی که تا همین چندی پیش و بنا به اعتراف تمام اعضای خانواده، کاملا مطیع بوده‌اند، ممکن است امروز ناگهان از شما بپرسند که اصلا چرا باید فلان دستور‌تان را اطاعت کنند، ممکن است از‌‌تان سوال و جواب کنند و ممکن است رفتارهای تازه‌ای از آنها ببینید که انتظارش را نداشته باشید. اما فراموش نکنید که این فرآیند، کاملا طبیعی و سالم است. همیشه طبیعی بودن این فرآیند را به خاطر داشته باشید و فرزندان‌‌تان را تا رسیدن به پاسخ نهایی سوالات‌شان همراهی کنید.
از تاثیر هورمون‌ها در جسم و روان فرزندان‌‌تان نیز غافل نشوید. بچه‌ها در این سن و سال، خیلی دل‌شان می‌خواهد که هر از گاه صدای‌شان را بلند کنند و فریاد بکشند، به خصوص وقتی که تحت یک استرس شدید قرار می‌گیرند. ممکن است در جمع ـ و به خصوص هنگام رویارویی با جنس مخالف ـ خیلی به‌ آنها سخت بگذرد، ممکن است از بعضی محافل خانوادگی فرار کنند، ممکن است پوسترهایی به در و دیوار بچسبانند که شما خوش‌‌تان نیاید و . . . . . از آنها استدلال نخواهید! آنها به‌طور معمول هیچ استدلال روشنی برای این رفتارهای‌شان ندارند و حقیقت این است که حتی خودشان هم به روشنی درک نمی‌کنند که هورمون‌ها دارند آنها را به سمت و سوی تازه‌ای می‌کشند که چندان هم برای‌شان آشنا نیست. با آنها خشونت نکنید. نخواهید که یک‌شبه همه چیز عوض شود. آرام آرام با بچه‌های‌‌تان دوست شوید و آگاهی‌ها و تجربه‌های‌تان را به مرور در اختیارشان بگذارید.
هیچ‌وقت نگذارید فرزندان‌تان احساس کنند که دارند بازجویی می‌شوند. در ضمن برای آنها این خیلی مهم است که بتوانند حرفهای‌شان را با شما بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در میان بگذارند. این فرصت را نباید از آنها گرفت. معنای اعتماد را مادران بهتر از هر کس دیگری می‌توانند به فرزندان‌شان بیاموزند. این کار مهم را به این و آن واگذار نکنید. تاثیر آموزش‌های رفتاری خیلی بیشتر از آموزش‌های گفتاری است. برای مثال تمام حرف و حدیث‌هایی که قرار است بین شما و فرزند‌تان بماند، واقعا و فقط بین خود‌تان و فرزند‌تان نگه‌ دارید و حتی اگر قرار است شخص دیگری برای مثال پدر خانواده را هم مطلع کنید حتما نظر فرزند‌تان را هم جویا شوید. این یک آموزش رفتاری صددرصد است.می‌گویند هر آدمی‌یک کودکِ درون دارد که اگر فراموشش کند، خیلی سخت می‌تواند با نسل‌های تازه و همین‌طور با فرزندانش ارتباط برقرار کند. پس، آن کودک درون را از یاد نبرید و با بچه‌های‌‌تان مثل یک رفیق رفتار کنید، برای مثال اگر با هم رفتید سینما، بعدش نظر او را هم درباره آن فیلم بپرسید و نظر خود‌تان را هم بگویید. از ورزش‌های دونفره غافل نشوید: شطرنج، تنیس، پینگ‌پونگ‌‌و...‌‌
● پدر، مادر، ما متهم نیستیم
روان‌شناسان اعتقاد دارند که والدین می‌توانند برای فرزندشان نقش بهترین معلم و الگو را ایفا کنند. در روایات دینی فراوانی هم بر لزوم رفتار صحیح پدر و مادر با فرزندان تاکید شده است. قلمرو وسیع این روایات حتی دوران قبل از تولد را هم دربرمی‌گیرد. برخی روایات به اهمیت محبت والدین نسبت به فرزندان، برخی به برخورد‌ ‌کودکانه با کودک و برخی نیز به رفتار عادلانه با فرزندان امر می‌کنند. در یک نگاه کلی، می‌شود والدین را از نظر میزان تاثیرشان در تربیت فرزندان، به سه دسته کلی تقسیم کرد: والدین سهل‌گیر، والدین سخت‌گیر و والدین مقتدر.
از ویژگی‌های والدین سهل‌گیر، بی‌توجهی به آموزش رفتارهای اجتماعی است. اگرچه فرزندان چنین خانواده‌هایی به‌طور معمول دارای استقلال فکری و عملی هستند اما به سبب هرج و مرج، نوعی تزلزل روحی در آنها به چشم می‌خورد، زیرا در این خانواده‌ها هر کس به منافع‌ ‌خودش توجه دارد (نه به منافع عمومی‌خانواده) و همین تزلزل، منجر به بی بند و باری فرزندان می‌شود و باعث می‌شود که آنان نسبت به زندگی احساس مسوولیت نکنند. برقراری اعتدال در برنامه‌های زندگی، یکی از اساسی‌ترین آموزش‌های رفتاری در لابه‌لای آموزه‌های دینی است. از امام‌ ‌باقر (ع) نقل می‌کنند که: بدترین پدر و مادرها کسانی هستند که در نیکی کردن به فرزندانشان‌ ‌زیاده‌روی کنند.
اما در خانواده‌های سخت‌گیر، پدر یا مادر مستبد، تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده وظایف دیگر اعضای خانواده است. فرزندان در این خانواده‌ها‌ ‌کمتر به خودشان متکی هستند و خلاقیت کمی‌هم دارند. آنها همیشه از این که بخواهند در چنین محیط‌هایی ادعای حق کنند، هراس دارند. تربیت والدین مستبد و سختگیر در پسران، نتایج منفی بیشتری برجای می‌گذارد، تا دختران.
و اما والدین مقتدر، فرزندان‌شان را به شیوه‌ای که در‌ ‌نظر او اطمینان‌بخش و قاطع است، آزاد می‌گذارند تا او به استقلال و آزادی فکری تشویق شود، در حالی که نوعی محدودیت و کنترل نیز از طرف والدین به فرزند اعمال می‌شود. در چنین خانواده‌هایی همه افراد خانواده قابل احترام‌اند؛ تمام اعضای‌ ‌خانواده صلاحیت اظهار نظر درباره مسایل و مشکلات مربوط به خود را دارند؛ همه افراد خانواده در تصمیماتی که درباره آنها گرفته می‌شود یا کاری که به آنها‌ ‌مربوط می‌شود حق دخالت دارند؛ نوعی روش عقلایی در کلیه شئون زندگی این خانواده‌ها دیده می‌شود و اساس این نوع زندگی بر‌ ‌همکاری و همیاری استوار است.
به هر حال، اگر والدین (و به‌ویژه مادران) نسبت به تربیت فرزندان خود، آگاهی‌های لازم را داشته باشند و از مربیان و متخصصان علوم رفتاری و تربیتی کمک بگیرند، رفتار آنها با فرزندان‌شان نسبت به رفتار خانواده‌های ناآگاه، بسیار متفاوت خواهد بود. یکی از مهم‌ترین مسایلی که لازم است والدین، آن را آموزش ببینند، تشخیص بین تنبیه قابل‌قبول‌ ‌و بدرفتاری و خشونت است. آموزش فقط از طریق گذراندن دوره‌های خاص‌ ‌تربیتی حاصل نمی‌شود. برای مثال درگیری‌های شدید بین والدین، احساسات منفی فرزندان را تقویت می‌کند و سبب می‌شود تا آنها با همسالان‌شان رفتاری پرخاشگرانه یا بزهکارانه داشته باشند و به‌طور معمول در‌ ‌میان آنها محبوبیتی به دست نیاورند. یعنی والدینی که در حضور فرزندانشان زیاد با همدیگر مشاجره و مرافعه دارند، بدون هیچ آموزش مستقیمی، رفتار فرزندانشان را به سمت و سوی خاصی هدایت می‌کنند.
این مطلب را با ذکر یکی از نتایج تحقیق کوپر اسمیت در <رابطه والد - فرزند> به پایان می‌برم که: <جوانانی که از عزت نفس بالاتری برخوردارند، به‌طور معمول دارای والدینی هستند که‌ ‌اعتماد به نفس، ثبات هیجانی و اتکای به خود از ویژگی‌های شخصیتی آنان به شمار می‌رود‌ ‌و در فرایندهای تربیتی، بین آنها و فرزندان‌شان توافق کاملی مشاهده می‌شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد