گذری بر تاریخچه معا هده منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای NPT
موضوعی
که الان موجب این همه جنجال شده و در صدر مسایل مهم سیاست خارجی کشورهای
بزرگ دنیا یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان قرار گرفته ، موضوع برنامه
انرژی هسته ای ایران است.
مقام های کشورهای مزبور در بالا ترین سطح
سیاسی، برای هر موضوعی دیگری که با یکدیگر دیدارمی کنند، به موضوع پرونده
هسته ای ایران هم می پردازند. اهمیت این موضوع محدود به ایران نمی شود هیچ
موضوع مربوط به ایران تا کنون این چنین در سطح بین المللی اهمیت پیدا
نکرده است
علت و اساس این مشکل بر می گردد به سال 1968 در این سال
با ابتکار کشورهای غربی دارای فناوری هسته ای پیمانی منعقد شد که به پیمان
منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای معروف است.
این پیمان در آن
سال توسط تعداد زیادی از کشورها امضا شد. معمولا پیمان هایی که بین کشورها
امضا می شود فوری لازم الاجرا نمی شوند . لازم الاجرا شدن مدتی طول می کشد
و این طول کشیدن برای این است که متن پیمان بعد از امضا شدن معمولا به
مجلس کشور فرستاده می شود و در مجلس باید متن پیمان را بر رسی کنند و اگر
نماینگان به این نتیجه رسیدند که پیوستن به این پیمان اشکالی ایجاد نمی
کند این پیمان تایید و سپس تصویب می شود.
بنابر این امضا کردن یک سند الزام حقوقی همه جانه و قطعی ایجاد نمی کند. NPT در سال 1970 لازم الاجرا شد.در مذاکراتی که مابین سال های 65 تا 68 برای انعقاد NPT صورت گرفت. یک پاره ای از کشورها از جمله هند که امروز یک بازیگران اصلی است، خیلی سخت گیری می کردند و این پیمان را نقد می کردند.
نظر
هند و پارهای از کشورهای جهان سوم این بود که پیمانی در حال شکل گرفتن است
که هدف عمده آن بستن دست و بال کشورهای فاقد فناوری هسته ای است. به نظر
هند کشورهای غربی فناوری هسته ای را بدست آورده بودند و حتی بمب هسته ای
هم داشتند وحال که نوبت کشورهای جهان سوم رسیده بود که فناوری هسته ای
بدست آورند، غربی ها سعی داشتند که جلوی این امر را بگیرند .هند نهایتا
پیمان را امضا نکرد. به تبعیت هند پاکستان هم پیمان را امضا نکرد . همان
طور که می دانید هر دوی این کشورها امروز قدرت های هسته ای هستند.
اهداف پیمان:
این پیمان سه هدف متفاوت دارد
هدف اول:
هدف اول منع گشترش سلاح های هسته ای است . یعنی از تولید سلاح های هسته ای جدید جلوگیری شود.
هدف دوم:
هدف
دوم خلع سلاح هسته ای است. کشورهایی دارای سلاح هسته ای متعهد شدند که
بتدریج و حداکثر ظرف 25 سال از تاریخ لازم الاجرا شدن پیمان همه سلاح های
هسته ای خود را از بین ببرند.
پیمان ها ی بین المللی معمولا زمان
اعتبار محدود ندارند ، ولی این پیمان از ابتدا قرار بود 25 سال بیشتر
اعتبار نداشته باشد. بنابر این چون پیمان در سال 1970 لازم الاجرا شد تا
سال 1995 ادامه داشت.
هدف سوم:
هدف سوم که مربوط به وضع
ایران هم می شود استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است . خود پیمان این
امکان را ایجاد کرده بود که کشورهای عضوبرای مقاصد صلح آمیز از انرژی هسته
ای استفاده کنند.
چند ماده از این پیمان که از اهمیت خاصی بر خوردار هستند
ماده سوم NPT
یکی از مواد مهم NPT
ماده سوم آن است. بنابر این ماده کشورهای عضو موظفند موافقت نامه ای دو
جانبه با آژانش بین المللی انرژی اتمی منعقد کنند. این آژانس طبق معاهده NPT به عنوان دستگاه ناظر اجرای صحیح تعهدات کشورهای عضو تعین شده است موافقت های دو جانبه اعضای NPT با آژانس بین المللی را موافقت نامه های پادمان یا Agrements Safeguard می نامند که در واقع موافقت نامه ضمانت اجرای صحیح NPT است .
منظور
از موافقت نامه پادمان این است که کشور عضو طی ترتیباتی با آژانش اجازه
دهد که از تاسیسات هسته ای کشور عضو بازدید کند و تایین کند که آیا کشور
فعالیت های هسته ای کشور واقعا صلح آمیز است یا خیر. ایران هم البته چنین
توافقنامه پادمان با آژانس بین المللی انرژی هسته ای را امضا کرده است.
ماده چهارم NPT
ماده ای که ایران به آن بسیار استناد می کند و بخش اصلی استدلال های خقوقی اش را برمبنای آن قرار می دهد ماده چهارم NPT است. این ماده معنی چند پهلویی دارد. و چون مهم است اجازه بدهید من آن را بخونم. این ماده از دو بند تشکیل شده است.
مضمون
بند اول این ماده چهار این است که هیچ چیز دراین پیمان نباید به نحوی
تفسیر شود که بر حق جدایی ناپذیر همه اعضای این پیمان به توسعه تحقیقات
مربوط به تولید و استفاده از انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز بدون
تبعیض و مطابق سایر مواد این پیمان تاثیر بگذارد.
به این ترتیب این بند تاکید بر این دارد که استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای حقی جدایی ناپذیر است.
بند
دوم ماده 4 اعضای این پیمان متعهد می شوند که به کامل ترین وجه از حق شرکت
در مبادله ابزار، مواد،اطلاعات علمی و فنی برای استفاده صلح آمیز از انرژی
هسته ای بر خوردار شوند و چنین مبادله ای را تسهیل کنند.
این بند
کشورهایی دارای فن آوری هسته ای راموظف ساخته که به کشورها ی فاقد چنین فن
آوری کمک لازم را برای دستیابی به فن آوری بنمایند . این کمک می تواند هم
به صورت فردی و هم با مشارکت سایر اعضا و از طریق آژانس بین المللی انرژی
هسته ای معطوف به کشورهای عضوی
که فاقد سلاح هسته ای هستندو الاالخصوص کشورهای جهان سوم باشد.
از
دیدگاه کشورهای جهان سومی روشن است که کشورهای غربی صاحب فن آوری هسته ای
از نظر حقوقی موظف اند که فن آوری هسته ای برای مقاصد صلح آمیز به کشورهای
فاقد آن انتقال دهند ولی چنین نکرده اند. من تا چند لحظه دیگر علت کوتاهی
کشورهای غربی را در این زمینه توضیح می دهم. این کوتاهی نه در مورد ایران
بلکه همه کشورهای جهان سوم بوده است.
در حال حاضر 189 کشور دنیا از
مجموع 192 کشور عضو سازمان ملل عضو این پیمان هستند و آن را تصویب کرده
اند .کمتر پیمان بین المللی را پیدا می کنید که این تعداد کشور عضو دارد.
گذری بر پیشینه برنامه هسته ای ایران
ایران
در سال 1970 و به عنوان یکی از اولین کشورها این پیمان را تصویب کرد و کمی
بعد سازمان انرژی اتمی ایران را تاسیس نمود. در دهه 1350 تعدادی از فارق
التحصیلان ایرانی در رشته های مربوط به انرژی هسته ای در استخدام این
سازمان مزبور در آمدند و عده ای دانشجو به خارج از ایران فرستاده شدند.
پیش
از انقلاب ایران موفق شد یک ساختار زیر بنایی این سازمان را ایجاد بکند، .
فرصتی برای این که طرحی را به طور کامل راه اندازی نماید نشد.
نکته
جالب اینکه پروزه بوشهر و ساحت اولین راکتور هسته ای ایران به آلمان سپرده
شد. فرانسه پروژه دارخوین را به عهده گرفت. آمریکا یکی از تشویق کنندگان
عمده ایران برای از سرمایه گذاری در برنامه انرژی هسته ای ایران بودو
اعتقاد داشت که ایران تا سال 2000 باید حدود 22000 مگاوات انرژی هسته ای
تولید کند. ذکر این سابقه با توجه به موضع فعلی کشورهای یاد شده جلب توجه
است.
بی تاثیر شدن ماده چهارم
در فاصله زمانی کوتاهی پس از لازم الاجرا شدن NPTدر
سال 1970 کشورهای غربی متوجه اشکالات اساسی این پیمان شدند.انجام اولین
آزمایش اتمی هند در سال 1974 باعث افزایش پیش از پیش نگرانی کشورهای
باشگاه اتمی دنیا گردید. برای این کشورها روشن بود که کشورها حقیقت را در
مورد ماهیت برنامه اتمی خود اعلام نمی کنند. بعلاوه این کشورها به نقاط
ضعف نظام بازرسی آژانس از تاسیسات هسته ای کشورها ی عضو پی بردند.
نگرانی
ناشی ازپنهان کاری کشورها و ضعف سیستم بین المللی بازرسی باعث شد که
کشورهای غربی در سال 1976 تصمیمی نا نوشته گرفتند که امروزه در گفتگوهای
مربوط به برنامه هسته ای به عنوان خط مشی 76 از آن نام برده می شود.
خط مشی 76 عبارت از یک تعهد نامه نا نوشته میان کشورهای دارای فناوری هسته ای بود که از اجرای تعهدات ماده چهار پیمان NPT در قبال کشورهای فاقد سلاح های هسته ای خود داری نمایند.
کشورهای
دارای فناوری هسته ای شفاها به هم دیگر قول دادند که هیچ نوع کمکی هسته ای
به کشوری که تا آن زمان فاقد چنین فن آوری نبودند ننمایند.
در
نتیجه برای کشورهایی نظیر ایران و اصولا کشورهای جهان سوم که به فن آوری
هسته ای دست نیافته بودنداستفاده از امکانات ماده چهار و دست یابی به فن
آوری بسیار مشکل و حتی غطر ممکن شد. از همان سال ها هم کشورهای غربی برای
تحصیل دانشجویان کشورهای جهان سوم در رشته های مربوط به دانش هسته ای در
دانشگاه های اروپا و آمریکا مقرر داشتند.
کنترل شدید کشورهای غربی
ادامه یافت و کشورهای جهان سوم هم یا با همکاری پاره ای از کشورهای دیگر
دنیا و یا با استفاده از بازار سیاه به پیشبرد فن آوری لازم سعی می نمودند.
این
وضع تا سال1990 ادامه داشت دراین سال دو موضوع مساله هسته ای کشورهای جهان
سوم را حاد نمود. موضوع اول حمله عراق به کویت و متعقب آن حمله نیروهای
متحد به رهبری آمریکا برای بیرون راندن عراق از کویت بود.
در جریان
این حمله اطلاعات زیادی در مورد برنامه پیش رفته عراق در زمینه فناوری
هسته ای بدست آمریکا افتاد. برای دنیا جای تعجب بود که با وجود اینکه
اسراییل پایگاهای هسته ای عراق را در سال 1981بمباران کرده بود، عراق بدون
توجه به کنترل های آژانس بین المللی انرژی هسته ای موفق شده بود برنامه
پیش رفته ای در این زمینه داشته باشد.
پس از تسلیم عراق ، قرارداد
آتش بسی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل به عراق تحمیل شد مقرر داشت که
بازرسان سازمان ملل متحد ، جدای از عملکرد آژانس بین المللی اتمی، با
اختیارات تام، از همه نقاط مظنون در عراق دیدار کنند.
موضوع دومی
که پیش آمد آفریقای جنوبی بود. این کشور به طور داوطلبانه اعلام کرد که
برنامه پیش رفته ای دارد ، ولی تصمیم گرفته که جنبه های نظامی این برنامه
را فورا قطع کند. این اعلام بیش از پیش نارسلیی نظام بازرسی آژانس بین
المللی انرژی هسته ای را آشکار ساخت.
همزمان با شروع کنترول تاسیسات عراق در سال های 1993 و1994 در زمان پریزیدنت کلینتون در حالیکه یک سال به پایان اعتبار NPT باقی مانده بود ، با اصرار و ابتکار کشورهای غربی NPT به طور نامحدود تمدید گردید.
تمدید نا محدود NPT
تمدید نامحدود NPT اقدامی لازم و مهم بود ولی برای تقویت سیستم نظارت کافی نبود. کشورهای عضو استدلال کردند که NPT
به صورت قبلی اش تاثیر لازم را نداشته و کنترل های آژانس موثر واقع نشده
است. بعلاوه اطلاعات موجود نشان می داد که کشورهای دیگری نظیر برزیل ،
تایلند و کره جنوبی و کره شمالی هم بشدت در پی دستیابی به استفاده های
نظامی از انرژی هسته ای هستند. در نتیجه کشورهای عضو تصمیم گرفتند که NPT را با سند جدیدی به نام پروتکل الحاقی تکمیل کنند.
در
حقوق بین الملل معمول است چنانچه نخواهید اصل سند را به علت مقرارت وقت
گیر تغییر دهند، سند مجزایی تنظیم می کنند. پروتکل هم بر حلاف یک معاهده ،
معمولا هم مذاکره و هم امضا و تصویبش می تواند بسیار سریع صورت
گیرد.پروتکل الحاقی NPT در سال 1996 امضا و در سال 1997 لازم الاجرا شد. هدف در آن زمان این بود که پایان سال 2005 همه اعضای NPT به پروتکل الحاقی ملحق شوند.
پروتکل الحاقی چیست
قبل
از تصویب پروتکل الحاقی ، اساس بر این بود که اگر آژانس بین المللی اتمی
می خواست از تاسیسات هسته ای یک کشور عضو بازدید کند ، مطابق موافقتنامه
پادمان با آن کشور آژانس باید مدتی قبل مقام های کشور مورد نظر را از قصد
خود آگاه می کرد و تقاضای روادید برای بازرسان آژانس می نمود. این مقررارت
فر صتی برای پنهان کاری احتمالی به کشورهای عضو می داد.
پروتکل
الحاقی حدود اختیارات آژانش را برای بازرسی تاسیسات کشورهای عضو به طرز
چشم گیری وسعت بخشید. نتیجه این افزایش اختیارات این است که آژانس می
تواند بر اساس مقررات پروتکل عملا هر زمان که بخواهد فقریبا هر نقطه و
تاسیساتی را بازدید کند. پروتکل این اختیار را به آزانس می دهد که با ضرب
الاجل بسیار کوتاه ، در پاره ای موارد 24 ساعت ، به بازدید تاسیسات
بپردازد و روادید لازم را در فرودگاه دریافت دارد. با این همه اختیارات
آژانس نا محدود و بدون قید وشرط نیست. یکی از نتایج اصل برابری کشورها در
حقوق بین الملل این است که یک سازمان نین المللی مجاز نیست که راسا هر
جایی را در داخل یک کشور خواست بازدید نماید. هر کشوری اسرار نظامی دارد و
یک سازمان بین المللی نه امکان و نه اجازه دارد که هر جا و هر کسی را که
می خواهد ببیند. منظور این است که تاسیسات وتشکیلاتی که به نحوی با برنامه
انرژی اتمی ممکن است ارتباط داشته باشند بتوانند مورد بازدید قرار گیرند.
یکی از دلایلی که ایران تا همین هفته پیش اجازه نمی داد آژانس بین المللی
از مجتمع پارچین بازدید کند این بود که این بود که این مجتمع یک تاسیس
نظامی مرتبط به سپاه پاسداران است و ایران اصرار داشته است که در این
مجتمع هیچ فعالیت هسته ای صورت نگرفته است. آژانس بین ا لمللی انرژی هسته
ای بر اساس اطلاعاتی گروه های مخالف رژیم جمهوری اسلامی در اختیارش گذاشته
نسبت به ماهیت فعالیت های این مجتمع سو ظن پیدا کرده و در خواست بازدید از
آن را داشته است. ایران هم نهایتا ناچار شده به این بازدید تن بدهد.
در
مورد پروتکل الحاقی این سو تفاهم موجود است که آژانس هر زمان بخواهد می
تواند. هر چند بازرسی را بدون اطلاع قبلی به هر نقطه ای که می خواهد
بفرستد. واقعیت این است که تعداد بازرسان مشخص است ، به هر حال باید حد
اقل 24 ساعت قبلاز ورود بازرسان به کشور عضو اطلاع داده شود و بازدید از
نقاطی که مورد توافق کشور عضو است صورت بگیرد. هر کشوری در داخل مرزهای
خودش حاکمیت مطلق دارد و نباید و نمی تواند زیر بار دیکته یک کشور دیگر و
یا یک سازمان بین المللی قرار بگیرد. در حال حاضر 70 کشور عضو پروتکل
الحاقی هستند و به احتمال زیاد تا پایان سال جاری مسیحی هد ف اولیه که
پیوستن همه اعضای NPT
به پروتکل بود حاصل نمی شود نکته جالب اینکه نه آمریکا و نه روسیه که
اصرار به عضویت ایران دارند ، خود به پروتکل الحاقی نپیوسته اند.
ایران و این ۶ راکتور هسته ای
رآکتورهای تحقیقاتی
رآکتور آب سنگین ایران
ایران طی چندین سال جهت دستیابی به رآکتور تحقیقاتی آب سنگین به تعدادی از کشورها از جمله هند، چین و روسیه نزدیک شد و تماس برقرار کرد، اما آمریکا این تلاشهای ایران را مسدود و بلوکه نمود، لذا ایران پس از شکست در یافتن یک منبع عرضهکننده خارجی، بر طراحی یک رآکتور داخلی متمرکز شد و در این راستا از مؤسسات روسی نیز کمک گرفت. ایران در می 2003 به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که قصد دارد یک رآکتور تحقیقاتی متوسط آب سنگین 40 مگاواتی (40 IR) برای استفاده در زمینه تحقیقات و توسعه و نیز تولید ایزوتوپهای صنعتی و دارویی بسازد. اعلام این طرح (40 IR) موجب نگرانی در گسترش سلاحهای هستهای میشود، زیرا به نظر میرسد، رآکتور مورد نظر برای ساخت، بسیار بزرگتر از هدف اعلامشده برای آن است و نیز به این دلیل که این نوع رآکتور، میتواند پلوتونیوم تسلیحاتی کافی برای تهیه یک یا دو سلاح هستهای در سال تولید کند و همچنین لازم به ذکر است که 6 تا 8 کیلوگرم پلوتونیوم برای ساخت یک سلاح انفجاری ساده مورد نیاز است. چنانچه رآکتور 40ـ IR با تمام ظرفیت و شبانهروزی طی یک سال فعالیت کند، بنا بر محاسبات موجود، میتواند سالانه حدود 14 کیلوگرم پلوتونیوم تولید کند. البته تولید واقعی پلوتونیوم کمتر خواهد بود و در چنین وضعی، زمان برای تجدید سوخت و تعمیر و نگهداری ایجاد میشود. برای مثال؛ این رآکتور ضمن فعالیت با 75 درصد از ظرفیت خود، میتواند سالانه حدود 11 کیلوگرم پلوتونیوم تولید کند.
طرح
رآکتور فوق، نمونه یک رآکتور تحقیقی متوسط آب سنگین است که حدود 10 تن
اورانیوم طبیعی به عنوان سوخت UO2 استفاده میکند. این نوع سوخت در مجموعه
سوختی عمومی در یک آوند رآکتوری چرخشی جاسازی میشود. حدود 80 تا 90 تن آب
سنگین برای راهاندازی و آغاز فعالیت این رآکتور مورد نیاز است که حدود یک
تن دیگر از آب سنگین برای جایگزینی ضایعات معمول در آب سنگین موجود در
رآکتور طی یک سال مورد احتیاج میباشد. رآکتور 40ـ IR در محلی نزدیک به
خنداب، واقع در شمال غربی اراک و حوالی جایگاه کارخانه تولید آب سنگین
اراک در حال ساختن است. کارخانه مزبور برای رآکتور 40ـ IR آب سنگین تولید
میکند. احداث این کارخانه با همکاری فنی روسها و در نیمه دهه 1990 انجام
شد؛ این کارخانه فعالیتش را در آگوست 2004 با ظرفیت تولیدی 8 تن آب سنگین
در سال آغاز کرد. به این ترتیب، این کارخانه نیازمند فعالیت با حداکثر
ظرفیت برای حدود یک دهه است تا آب سنگین کافی برای ادامه فعالیت رآکتور
40ـ IR تولید کند. به هر حال، ایران در اکتبر 2003 به آژانس بینالمللی
انرژی اتمی اعلام کرد که ساخت دومین خط تولید را در اراک برای دو برابر
کردن ظرفیت تولیدی سالانه جهت تهیه حدود 16 تن آب سنگین در هر سال آغاز
کرده است. این کشور در اکتبر 2004 ضمن پایهریزی زیرساختهای اصلی ساختمان
مورد نیاز، ساخت نوع غیرنظامی رآکتور 40ـ IR را آغاز کرد. تهران برآورد
میکند که فعالیت این رآکتور در سال 2014 شروع شود. به هر حال، چون ایران
پیشتر هرگز تجربه طراحی و ساخت رآکتور را نداشته، احتمالا تأخیراتی در این
طرح رخ میدهد.
رآکتور بوشهر
هرچند ایران اعلام کرده که میخواهد تا پیش از سال 2021، برق با استفاده از نیروی هستهای هفت هزار مگاوات تولید کند، به نظر میرسد، این برنامه بلندپروازانه حتی با بهرهگیری از کمک خارجی، ناموجه باشد. تنها نیروگاه هستهای ایران، نیروگاه هستهای بوشهر با یک رآکتور هزار مگاواتی است که طبق برنامهریزی انجامشده در اواخر سال 2006، فعالیتهای کامل خود را آغاز میکند. رآکتور مزبور، سابقهای پر از تحول و تغییرات دارد. مجتمع نیروگاه هستهای بوشهر که اساسا در سال 1974 فعالیت خود را آغاز کرد، قرار بود، دو رآکتور آب سبک 1300 مگاواتی را در خود جای دهد که توسط یک شرکت آلمانی به نام «Kraftwerk Union» ساخته شده بودند؛ اما شرکت مزبور با وقوع انقلاب در ایران در سال 1979 از همکاری با این کشور در این زمینه صرفنظر کرد. ساختمان نیروگاه هستهای بوشهر طی سالیان زیاد بیاستفاده ماند و بر اثر بمباران آن ـ طی جنگ ایران و عراق ـ خساراتی به آن وارد شد.
در سال 1995 وزارت انرژی هستهای روسیه موافقت کرد که یکی از رآکتورهای بوشهر را تکمیل و یک رآکتور آب سبک تحت فشار هزار مگاواتی را که طرح آن مبتنی بر رآکتور روسی مدل 1000ـ VVER بود، در ساختمان اصلی رآکتور نصب کند. به دلیل بسیاری از تأخیرها که معلول عوامل فنی و سیاسی هستند، رآکتور مزبور، قرار است در پایان سال 2005 در جایگاه خود نصب شود، به همین خاطر، منتظر دریافت محموله سوخت اولیه (اورانیوم غنیشده سطح پایین) است تا آزمایشهای راهاندازی انجام شود.
در
اواخر فوریه 2005 روسیه و ایران موافقتنامهای امضا کردند که به موجب آن،
قرار شد، روسیه به مدت ده سال سوخت تازه برای نیروگاه هستهای بوشهر عرضه
کند و متقابلا ایران سوختهای مصرفشده را به روسیه بازگرداند. بنا بر
گزارشهای موجود، جزییات این موافقتنامه که به طور عمومی، آشکار و منتشر
نشده، حاوی مفادی برای کم کردن خطرات مرتبط با گسترش سلاحهای هستهای از
راه محدودسازی میزان سوخت تازه در دسترس در ایران و لزوم بازگرداندن
سوختهای مصرفشده به روسیه پس از دو یا سه سال سردسازی است. موافقتنامه
مزبور ایجاب میکند که محموله سوخت تازه اولیه در نیمه سال 2006 برای
راهاندازی و آغاز فعالیت رآکتور تا پیش از پایان سال 2006 به ایران ارسال
شود. مسکو به طور خصوصی به دولتهای غربی گفته است تا وقتی که تلاشهای
دیپلماتیک برای رسیدگی به موضوع فعالیتهای هستهای ایران پایان نیافته،
از ارسال سوخت به ایران خودداری میکند. تدابیر حفاظتی آژانس بینالمللی
انرژی اتمی، سریعا هرگونه انحراف در مسیر سوخت نیروگاه بوشهر را مورد
بازرسی و رسیدگی قرار خواهد داد.
عملآوری مجدد
عملآوری
مجدد، روندی شیمیایی برای استخراج پلوتونیوم و اورانیوم از سوخت مصرفشده
رآکتور است. رایجترین روند مورد استفاده که به عنوان استخراج پلوتونیوم و
اورانیوم (PUREX) شناخته میشود، تجزیه سوخت در اسید و سپس اضافه کردن
مواد شیمیایی به ترکیب مایع است که پلوتونیوم و اورانیوم را از ضایعاتی که
در حد بالایی همراه با رادیواکتیو هستند و به هنگام تابانیده شدن سوخت به
وجود میآیند، تفکیک میکند.
اطلاعات مربوط به رایجترین روند
استخراج پلوتونیوم و اورانیوم (PUREX) به حد وسیعی در دسترس است و
آزمایشها و تجارب آزمایشگاهی مرتبط با استخراج مقادیر میلیگرمی از
پلوتونیوم از مقادیر کیلوگرمی از اهداف سوختی تابانیده شده، بحران فنی
مهمی برای اغلب تجهیزات تحقیقاتی که دارای یک رآکتور و سلولهای داغ هستند
ایجاد نمیکنند. در هر صورت، تغییر روند فعالیتهای آزمایشگاهی و کشاندن
آنها به سمت اهداف صنعتی غیرنظامی یا نظامی ـ که مستلزم عملآوری چندین تن
سوخت مصرفشده رادیواکتیوی سطح بالا برای استخراج مقادیر کیلوگرمی از
پلوتونیوم است ـ یک بحران مهندسی جدیتر است. ایران طی اعلامیهای که در
اکتبر 2003 به آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه کرد، پذیرفت که تجارب و
آزمایشهای عملآوری مجدد اعلام نشده در مرکز تحقیقات هستهای تهران در
سالهای 1988 تا 1993 را انجام داده بود. بنا بر اطلاع ایران، 9/6 کیلوگرم
دانههای تهیشده UO2 که در مرکز فناوری هستهای اصفهان تولید شده بود، به
مدت حدود دو هفته در رآکتور تحقیقاتی تهران تابانیده شده بود.
حدود
نیمی از دانههای تابانیده شده با استفاده از سه جعبه دستکش حفاظتشده که
در یک سلول داغ در ساختمان امنیت هستهای مرکز تحقیقات هستهای تهران قرار
داده شده بودند، دوباره عملآوری شدند و پلوتونیوم تفکیکشده ـ در شکل
محلول پلوتونیوم ـ در آزمایشگاههای جابربنحیان انبار و همچنین نیم دیگر
دانههای (ساچمه) تابانیده شده UO2 ضمن قرار گرفتن در ظروف شدیدا
حفاظتشده در مرکز تحقیقات هستهای دفن شدند.
بنا بر اعلام
ایران، جعبههای دستکشها که در تجارب و آزمایشهای تفکیک پلوتونیوم مورد
استفاده قرار گرفته بودند، در سال 1993 به آزمایشگاههای جابربن حیان
منتقل و سپس از آنها در سال 1999، پس از رفع آلودگی برای تولید ید استفاده
شده است.
این در حالی است که ایران میگوید: این جعبههای دستکشها
در سال 2000 از مرکز تحقیقات هستهای تهران به انباری در مرکز فناوری
هستهای اصفهان منتقل شدهاند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در راستای
تلاش برای تشخیص صحت و سقم محتوای اعلامیه ایران، اقدام به نمونهبرداری
از محلول پلوتونیوم، ظروف حاوی UO2 تابانیده شده و جعبههای دستکشها ـ که
گفته شد، از آنها برای آزمایشها و تجارب عملآوری مجدد استفاده شده ـ
کرد. آژانس با بهرهگیری از نتایج نمونهبرداریها، کشف کرد که چند تناقض
بین آنچه مشاهده کرده و اعلامیههای ایران، وجود دارد. این سازمان، نخست
اینگونه استنباط کرد که میزان پلوتونیوم تفکیکشده (حدود 100 میلیگرم)،
بیش از مقداری است که از سوی ایران اعلام شده (حدود 200 میکروگرم).
ایران
در ماه می سال 2004 بر اساس برآورد دقیقتری از میزان پلوتونیوم تولیدشده،
پذیرفت که میزان بالاتر درست بوده است. استنباط دوم آژانس بینالمللی
انرژی اتمی، این بود که میزان پلوتونیوم 240 در یک جعبه دستکشها ـ که
گفته شد از آنها در تجارب و آزمایشها استفاده شده ـ بیشتر از میزان
پلوتونیوم 240 در محلول پلوتونیوم که توسط سازمان مزبور از آنها
نمونهبرداری انجام شد، بود. ایران در توضیح مربوط به این تناقض و اختلاف
گفت که جعبه دستکشها برای انجام آزمایشها و تجارب به کار گرفته شد، لذا
باعث آلوده شدن آن به پلوتونیوم 240 پیش از انتقال آن به سلول داغ که
تجارب عملآوری مجدد در آنجا انجام گرفت، شد. به نظر میرسد آژانس
بینالمللی انرژی اتمی این توضیح را بپذیرد. سرانجام اینکه این سازمان با
بررسی محلول پلوتونیوم دریافت که به رغم اینکه ایران گفته بود، مورد
متعلق به 12 تا 16 سال پیش است، خیلی تازهتر بود و این نکته، نشان میداد
که تجارب عملآوری مجدد توسط ایران برخلاف آنچه سال 1993 که به آژانس
بینالمللی انرژی اتمی اعلام شده بود، در گذشته خیلی نزدیک انجام شده است.
ایران در می 2005 به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطلاع داد که برای تصفیه
نمونههای پلوتونیوم تجارب تازهتری در سالهای 1995 تا 1998 انجام داده
است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی، هیچگونه سند و مدرکی دال بر
اینکه ایران فعالیت عملآوری مجدد را فراسوی تجارب آزمایشگاهی در
سلولهای داغ در مرکز تحقیقات هستهای تهران، که بسیار کوچکتر از آن است
که بتواند سالانه پلوتونیوم کافی برای حمایت از یک برنامه تسلیحات هستهای
تفکیک کند، انجام داده، نیافته است. بنا بر گزارشی از دولت فرانسه، ایران
تلاش کرده است تا تعدادی از سازندههای کنترل از راه دور و پنجرههای سلول
داغ حفاظت شده را در سالهای 2000 تا 2002 از شرکتهای فرانسوی خریداری
کند، چرا برای عملآوری دوباره سوخت مصرفشده، کاربرد داشتند.
محتوای سوخت عرضهشده توسط آرژانتین شامل 28 ظرف سوخت اورانیوم با آلیاژ اکسید آلومینیوم است که مجموعا حدود 30 کیلوگرم اورانیوم دارد. دو رآکتور تحقیقاتی کوچکتر که در سالهای 1994 و 1995 توسط چین به ایران عرضه شدهاند، در مرکز فناوری هستهای اصفهان قرار دارند. یکی از آنها یک رآکتور با منبع کوچک نوترونی است که با آب سبک 30 کیلوواتی کار کرده و از مقدار بسیار کمی از عناصر سوختی اورانیوم غنی شده 90 درصد با آلیاژ آلومینیوم استفاده میکند و دیگری، رآکتور آب سنگین قدرت صفر (Heavy Water Zero Power Reactor) و صد واتی است که از عناصر سوخت فلز اورانیوم طبیعی استفاده میکند و از آب سنگین به عنوان تعدیلکننده بهره میگیرد. مضافا اینکه یک رآکتور بسیار کوچک آب سبک با حساسیت کم نیز در آنجا قرار دارد. هیچیک از این رآکتورهای تحقیقاتی، تهدیدی جدی در زمینه گسترش سلاحهای هستهای نیستند، زیرا بسیار کوچکتر از آن هستند که مقادیر کافی از پلوتونیوم تولید کنند، اگرچه رآکتور تحقیقاتی تهران برای تابانیدن اهداف سوخت UO2 برای انجام تجارب و آزمایشهای عملآوری مجدد در مقیاس آزمایشگاهی به کار گرفته شده بود.
در میان عموم مردم ، همین که صحبت از اورانیوم به میان میآید، بلافاصله بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی ، که امروزه سخن روز محافل سیاسی و مطبوعاتی است، در اذهان تداعی میشود. اما بهتر است به این مطلب فکر کنیم که آیا اورانیوم و اصولا عناصر رادیواکتیو ، عناصری نفرین شده هستند که جز مرگ و کشتار فوقالعاده دردناک مردم ، هیچ نفع دیگری به حال بشریت ندارند؟
اصولا اگر چنین است، پس چرا دانشمندان در طول قرون و اعصار گذشته و حال تمام تلاش و کوشش خود را و بالاتر و باارزشتر از همه عمر و جوانی خود را در این راه صرف نمودند و چه بسا مانند ماری کوری و دیگران در اثر همین تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند. آیا ارزش دارد افرادی تمام عمر خود را در راه چیزی سپری کنند که عامل از بین برنده نسل او و افراد دیگر است؟ آنچه در این مقاله بیان میگردد، شرح کوتاه و مختصری است از خدمتی که اورانیوم ، این عنصر طبیعی برای بشریت و آسایش و راحتی او انجام داده است. همچنین به استفادههای نادرست و غلط از این منبع سرشار انرژی نیز نگاه کوتاهی خواهیم داشت.
نیروگاه هستهای
پر واضح است که منابع انرژی الکتریکی که بشر از آنها برای تولید برق مصرفی خود استفاده میکند، سدهای آبی ، پیلهای شیمیایی و موارد دیگر است. اما همه این منابع انرژی با وجود اینکه تقریبا کمهزینه هستند، اما دارای معایب زیادی هستند. اول اینکه مقدار انرژی الکتریکی حاصل از این منابع کم است، همچنین در مناطقی که از نظر آب در محرومیت هستند، تقریبا تولید برق از طریق احداث سد غیر ممکن است. همچنین برای تولید برق به این روشها ، نیاز به سوختهای شیمیایی که جزو منابع تجدیدناپذیر انرژی محسوب میشوند، وجود دارد. بنابراین بهترین گزینه برای تولید انرژی الکتریکی کافی ، استفاده از انرژی هستهای است. انرژی هستهای دارای بازده فوقالعاده زیادی نسبت به منابع دیگر انرژی برق میباشد. مشکل عمده فقط در تهیه تجهیزات و دستگاههای لازم برای غنیسازی اورانیوم و استفاده از آن برای تولید برق است و امروزه این تکنولوژی بیشتر در اختیار کشورهای صنعتی قرار دارد.تقریبا در تمام سیستمهای تولید توان هستهای موجود ، راکتور هستهای منبع گرما برای به کار انداختن توربینهای بخار است. این توربینها مولدهای الکتریکی را درست بههمان صورت به حرکت در میآورند که نیروگاههای نفتسوز یا ذغالسوز عمل میکنند. در یک نیروگاه هستهای معمولی ماده شکافتپذیر به جای ذغالسنگ یا نفت بهکار میرود و بنابراین یک منبع جدید انرژی به صورت الکتریسیته فراهم میآورد.
کاربردهای دیگر
کاربرد اورانیوم و تشعشعات رادیواکتیو تنها به تولید انرژی الکتریکی خلاصه نمیگردد. به عنوان مثال ، در کشاورزی برای خشککردن و بستهبندی میوهها از آن استفاده میگردد. همچنین در پزشکی ، صنعت و موارد دیگر نیز کاربرد دارد. بنابراین همانگونه که اشاره شد، اورانیوم عنصری زشت و بیارزش نیست که فقط وسیلهای برای کشتار مردم باشد.
اورانیوم آلت دست قدرتهای بزرگ
امروزه بحث استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و مساله ساخت و تکثیر سلاحهای هستهای و کشتار جمعی به عنوان سخن روز خوراک محافل مطبوعاتی جهان شده است و قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا از این وسیله به عنوان حربهای برای حمله به کشورهای دیگر استفاده میکنند. به عنوان مثال همه مردم دنیا میدانند که از چندی پیش چنین ادعا میشد که کشور عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی و تکنولوژی غنیسازی اورانیوم است و همین امر بهانهای شد تا به این کشور حمله نظامی شود و بسیاری از مردم بیدفاع این کشور کشته شدند، در صورتی که هنوز هم که هنوز است، هیچ ردی از این سلاحها در این کشور پیدا نشدهاست. نمونه بارز این مساله کشورمان ایران است که چقدر مورد اتهام قرار میگیرد و با وجود اینکه هر ساله بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آن بازدید کرده و صلح آمیز بودن آن را تایید میکنند، ولی هر از چند گاهی این مطلب در سرتیتر روزنامههای غربی قرار میگیرد که ایران در پی دست یافتن به تکنولوژی سلاحهای اتمی است.
اورانیوم در خدمت نابودی نسل بشر
قدرتهای بزرگ و کشورهای پیشرفته دنیا با اینکه در استفاده درست از اورانیوم برای خدمت به مردم خود سرمایهگذاری میکنند، اما همواره از قدرت فوقالعاده تخریبی و کشتار آن نیز غافل نیستند و تقریبا در جهت استفاده منفی از این عنصر طبیعی نیز گام بر میدارند. هرچند استفاده منفی و نادرست از اورانیوم عواقب بسیار دردناکی مانند حادثه هیروشیما و ناکازاکی برجای میگذارد، ولی بازهم هیچ حرکتی در جهت جلوگیری از این کار صورت نمیگیرد.درست است که ظاهرا سازمانهای بینالمللی مانع آژانس بینالمللی انرژی اتمی و توافقنامههای بینالمللی مانند معاهده منع تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی بوجود آمده است، اما گویی تمام این موارد برای کشورهای دیگر است و قدرتهای بزرگ و حامیان آنها از تمام این موارد مستثنی هستند.
سخن آخر
به هر حال امید است که بالاخره روزی انسان به این رشد عقلی برسد که تمام آفریدههای خداوند برای آسایش و راحتی او خلق شدهاند و این خود انسان است که به واسطه برخی مسایل به استفادههای نادرست از این منابع سرشار خدادادی اقدام میکند و چه بسا در این کار اقدام به ساخت ابزار و وسایلی میکند که زندگی خود او را تهدید میکند