آنکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود
که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که
من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم
---------------------------------------------------------------------
اقتدار دل شکسته به اندوهی ست که سروده نمی شود.
------------------------------------------------------------------------
زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله ی کوه بود
به قله ی کوه که رسیدم سراپا محو تماشای رود شدم
-------------------------------------------------------------------------
اجازه ندهید تا وقتی شیرین هستید همه شما را بخورند .
------------------------------------------------------------
شما هنگامی سخن می گویید که آرامش از اندیشه هایتان دور شود .
----------------------------------------------------------------
دنیا به مثال کوزه ای زرین است این آب کمی تلخ کمی شیرین است
از دوست جدا شدن چه سخت است این بازی تلخ سرنوشت است
مرغ شب خوابید و من از گریه بیدارم هنوز گر چه رفتی از برم مشتاق دیدارم هنوز
شمع سوزان توام این کونه خاموشم نکن از کنارت میروم اما فراموشم نکن
-------------------------------------------------------------------
هلن کلر می گوید:'' هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری
دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را
نمی بینیم
------------------------------------------------------------
بازنده ها در هرجوابی مشکلی را می بینند ولی برنده ها در هر مشکلی جوابی را می بینند . سعی کنید مثل برنده ها فکر کنید.
---------------------------------------------------------------------------
مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد
----------------------------------------------------------------
زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای
شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را
با هم فشار دهی
------------------------------------------------------------------------
بخشش آن نیست که چیزی به من بدهی که من از تو بیشتر به آن نیاز دارم، بلکه
آن است که چیزی را به من ببخشی که خودت بیشتر از من به آن احتیاج داری.
----------------------------------------------------------------------------
کاش میدانستی که درون قلبم خانه ای داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم
و با آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو
تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش میدانستی که درون قلبم با
تپشهای عشق هم صدا هستی تو .کاش میدانستی که وجود تو و گرمای صدایت به من
خسته و آشفته حال زندگی می بخشد کاش میدانستی....... کاش می دانستی