استان هرمزگان
استان هرمزگان با وسعت حدود 71193 کیلومتر مربع؛ معادل 3/4 درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. این استان در جنوب کشور قرار گرفته و از شمال به استان کرمان، از جنوب به آبهای نیلگون خلیج فارس، از شرق به استان سیستان و بلوچستان و از غرب به استانهای فارس و بوشهر محدود شده است. استان هرمزگان دارای 11 شهرستان، 21 مرکز، 29 بخش، 76 دهستان و 1908 آبادی دارای سکنه است.
نقشه تقسیمات استان هرمزگان؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
در تقسیمات کشوری بیشترین گستره استان هرمزگان تا سال 1345 در محدوده استان کرمان قرار داشت. در سال 1346 این این بخش، از استان کرمان جدا شد و به استان ساحلی و سرانجام در سال 1355 به استان هرمزگان تغییر نام پیدا کرد.
تاریخ این منطقه و زندگی مردمان ساکن در آن در واقع بخشی از تاریخ خلیج فارس بوده و با آن پیوندی ناگسستنی یافته است.
بنا بر تحقیق آنوبانینی پیش رفتگی اقیانوس هند که امواج آن بر کناره استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان
بوسه می زند از زمان هخامنشیان به نام خلیج فارس خوانده می شده است.
نزدیکی خلیج فارس به پایتخت دولت هخامنشی باعث توجه آنها به این محدوده
نیلگون شده و تسلط بر آنرا در جهت حراست از کیان خود ضروری می دانستند. از
اینرو برخی از مورخان بر این باورند که بندرعباس در دوره هخامنشی وجود
داشته و دارای اهمیت بوده است. این عنایت تا سلسله های بعدی نیز استمرار
یافته به طوریکه طبق اسناد موجود تاریخی در دوران داریوش هخامنشی و
انوشیروان ساسانی، کشتی های تجاری از خلیج فارس و بنادر آن استفاده کرده و
تا مرزهای سیلان و حتی چین را در می نوردیدند.
بندرلنگه
نیز در دوره هخامنشی از بنادر مهم تجاری خلیج فارس بوده که به دلایل
تاریخی دستخوش سیر قهقرایی می گردد تا مجددا در قرون اخیر این بندر همراه
با بندر کنگ (با ضم کاف) که در 5 کیلومتری آن قرار دارد دارای اهمیت تجاری
شود. این بنادر در دوران سلسله های زندیه و قاجاریه، مرکز تجارت مروارید
بوده و از رونق اقتصادی شایان توجهی برخوردار می شوند؛ به نحوی که بندر کنگ
در دوره قاجار به عروس بنادر اشتهار می یابد. جهانگردان عرب و اروپایی در
سفرنامه های خود از رونق تجارت بازارهای بزرگ و نظافت کوی و برزن این
شهرها سخن گفته اند. بر طبق این سفرنامه ها
در هرمز قدیم کوچه ها را با حصیر و حتی در بعضی نقاط با قالی فرش می کرده
و برای جلوگیری از گرمای آفتاب پرده های کتانی زیبا بر پنجره ها می
آویختند. صدور انواع کالاهای تجارتی مانند نیشکر، نیل، مروارید و فرآورده
های کشاورزی و دامی از هرمز به هند و اروپا خود نشان از آبادانی این شهر
می دهد. گفته شده که برای تیمور لنگ گورکانی بهترین انواع لولو و مروارید
را از هرمز
به ارمغان می آوردند. بعضی از آثار تاریخی به جا مانده در استان که هر
کدام مربوط به دوره ای از تاریخ دیرپا و پرفراز و نشیب این خطه است منعکس
کننده قدمت، دیرنگی و شکوفایی تمدن آن است. هر چند بیشتر آثار باستانی
استان مربوط به دوران صفویه و بعد از آن است و اکثر بناهای قدیمی دستخوش
تطاول طبیعت شده و یا با هجوم و تاراج اقوام تجاوزگر از میان رفته، ولی
بعضی از این آثار به جا مانده مانند قلعه فین که تاریخ بنای آنرا زمان
اردشیر بابکان می دانند و یا خرابه های شهر باستانی خریس در قشم که مربوط به دوره مادها است؛ این حقیقت را که منطقه هرمزگان نیز از گذشته کانون و پذیرای تمدنی کهن بوده، به اثبات می رساند.
پس
از رخداد رنسانس و به ویژه انقلاب صنعتی که نتیجه تبعی آن رشد کشورهای
اروپایی و گسترش استعمار و تجاوزگری در جهان بود؛ اقیانوس هند، آنچنان که
آنوبانینی دریافته است؛ خلیج فارس و بنادر و جزایر واقع در آن مورد هجوم
غرب قرار گرفت. پرتغالی ها نخستین اروپائیانی بودند که اولین کشتی های خود
را به فرماندهی واسکودوگاما در سال 1498 میلادی و ناوگان بعدی را به
فرماندهی البوکرک در سال 1507 میلادی به خلیج فارس اعزام داشتند. در سال
914 هجری شمسی که حکومت مرکزی ایران ضعیف و دستخوش تفرقه و بی سیاستی بود،
جزیره هرمز به تصرف ارتش متجاوز پرتغال درآمده و سیف الدین، حاکم جزیره در نبردی نابرابر شکست خورد و متواری شد. پرتغالی ها بیش از یک قرن بر هرمز، کیش و بندرعباس
مسلط بوده و مقدرات مردم آنرا در دست خود گرفتند. سایر دول استعمارگر
اروپا نیز مانند انگلیس و هلند و حتی فرانسه در کسب منافع تجاری از همتای
پرتغالی خود عقب نمانده و هر یک به نوبه خود سهمی از این خوان گسترده می
خواستند تا اینکه سرانجام در سال 1031 هجری قمری، شاه عباس صفوی با
استفاده از رقابت موجود بین دول فوق و توسط سردار خود امام قلی خان با
اقدام نظامی به سلطه 117 ساله پرتغالیها خاتمه داد. به پاس این پیروزی؛
بندر گمبرون به نام بندرعباس خوانده شد و رونق خود را از آن زمان آغاز کرد.
جاذبه های طبیعی استان هرمزگان ( سواحل زیبا و.... )
تاریخچه استان هرمزگان
تاریخ
این منطقه و زندگی مردمان ساکن در آن در واقع بخشی از تاریخ خلیج فارس
بوده و با آن پیوندی ناگسستنی یافته است. پیش رفتگی اقیانوس هند که امواج
آن بر کناره های استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان
بوسه می زند از زمان هخامنشیان به نام خلیج فارس خوانده می شده است.
نزدیکی خلیج فارس به پایتخت دولت هخامنشی باعث توجه آنها به این محدوده
نیلگون شده و تسلط بر آن را در جهت حراست از کیان خود ضروری می دانستند.
از اینرو برخی از مورخان بر این باورند که بندرعباس در دوره هخامنشی وجود
داشته و دارای اهمیت بوده است. این عنایت تا سلسله های بعدی نیز استمرار
یافته به طوریکه طبق اسناد موجود تاریخی در دوران داریوش هخامنشی و
انوشیروان ساسانی کشتی های تجاری از خلیج فارس و بنادر آن استفاده کرده و
تا مرزهای سبلان و حتی چین را در می نوردیدند.بندرلنگه نیز در دوره
هخامنشی از بنادر مهم تجاری خلیج فارس بوده که به دلایل تاریخی دستخوش سیر
قهقرایی می گردد تا مجددا در قرون اخیر این بندر همراه با بندر کنگ که در
5 کیلومتری آن قرار دارد دارای اهمیت تجاری می شود. این بنادر در دوران
سلسله های زندیه و قاجاریه، مرکز تجارت مروارید بوده و از رونق اقتصادی
شایان توجهی برخوردار می شوند، به نحوی که بندرکنگ در دوره قاجار به عروس
بنادر اشتهار می یابد.جهانگردان عرب و اروپایی در سفرنامه های خود از رونق
تجارت بازارهای بزرگ و نظافت کوی و برزن شهرها سخن گفته اند. برطبق این
سفرنامه ها در هرمز قدیم کوچه ها را با حصیر و حتی در بعضی نقاط با قالی
فرش می کرده و برای جلوگیری از گرمای آفتاب پرده های کتانی زیبا بر پنجره
ها می آویختند. صدور انواع کالاهای تجارتی مانند نیشکر، نیل، مروارید و
فرآورده های کشاورزی و دامی از هرمز به داخل ایران و هند و اروپا خود نشان
از آبادانی این شهر می دهد. گفته شده که برای تیمور لنگ گورکانی بهترین
انواع لولو و مروارید را از هرمز به ارمغان می آوردند. بعضی از آثار
تاریخی به جا مانده در استان که هر کدام مربوط به دوره ای از تاریخ دیرپا
و پرفراز و نشیب این خطه است منعکس کننده قدمت، دیرنگی و شکوفایی تمدن آن
است.هر چند بیشتر آثار باستانی استان مربوط به دوران صفویه و بعد از آن
است و اکثر بناهای قدیمی دستخوش تطاول طبیعت شده و یا با هجوم و تاراج
اقوام تجاوزگر از میان رفته است، ولی بعضی از این آثار به جا مانده مانند
قلعه فین که تاریخ بنای آنرا زمان اردشیر بابکان می دانند و یا خرابه های
شهر باستانی خربس در قشم که مربوط به دوره مادها است. این حقیقت را که
منطقه هرمزگان نیز از گذشته کانون و پذیرای تمدنی کهن بوده، به اثبات می
رساند.پس از رخداد رنسانس و بویژه انقلاب صنعتی که نتیجه تبعی آن رشد
کشورهای اروپایی و گسترش استعمار و تجاوزگری در جهان بود، اقیانوس هند،
خلیج فارس و بنادر و جزایر واقع در آن مورد هجوم سوداگری غرب قرار گرفت.
پرتغالی ها نخستین اروپائیانی بودند که اولین کشتی های خود را به فرماندهی
واسکودوگاما در سال 1498 میلادی و ناوگان بعدی را به فرماندهی البوکرک در
سال 1507 میلادی به خلیج فارس اعزام داشتند. در سال 914 هجری شمسی که
حکومت مرکزی ایران ضعیف و دستخوش تفرقه و بی سیاستی بود، جزیره هرمز به
تصرف ارتش متجاوز پرتغال درآمده و سیف الدین حاکم جزیره در نبردی نابرابر
شکست خورد و متواری شد. پرتغالی ها بیش از یک قرن بر هرمز، کیش و بندرعباس
مسلط بوده و مقدرات مردم آنرا در دست خود گرفتند. سایر دول استعمارگر
اروپا نیز مانند انگلیس و هلند و حتی فرانسه در کسب منافع تجاری از همتای
پرتغالی خود عقب نمانده و هر یک به نوبه خود سهمی از این خوان گسترده می
خواستند تا اینکه سرانجام در سال 1031 هجری قمری شاه عباس صفوی با استفاده
از رقابت موجود بین دول فوق و توسط سردار خود امام قلی خان با اقدام نظامی
به سلطه 117 ساله پرتغالیها خاتمه داد. به پاس این پیروزی بندر گمبرون به
نام بندرعباس خوانده شد و رونق خود را از آن زمان آغاز کرد.
از
تقسیمات کشوری بیشترین گستره استان هرمزگان تا سال 1345 در محدوده استان
کرمان قرار داشت که در این سال به فرمانداری کل تبدیل گردید و سپس در سال
1346 به استان ساحلی و سرانجام در سال 1355 به استان هرمزگان تغغیر نام
پیدا کرد.
استان هرمزگان ترقی و بالندگی خود را که از چند دهه
قبل شروع شده، پس از انقلاب اسلامی با شتابی مضاعف ادامه داده و می رود تا
به یکی از استانهای پیشرفته کشور تبدیل شود.
جاذبه های تاریخی استان هرمزگان
معبد هندوها
ساختمان
این معبد، در سال 1310 هجری قمری ، در زمان حکومت محمد حسن خان سعدالملک
احداث شده است . اساس ساختمان این معبد عبارت است از یک اتاق چهرگوش میانی
که بر روی آن گنبدی قرار گرفته است . سبک معماری این گنبد را مقرنس های
پیرامون آن نه تنها از دیگر گنبدهای موجود در سواحل خلیج فارس ، بلکه از
گنبدهای سراسر ایران متفاوت می سازد. طرح این بنا کاملاٌ از معماری معابد
هندی متاثر است . این معبد از جمله نشانه های معدود تاریخی بندرعباس است
که توجه هر تازه واردی را به خود جلب می کند و امروزه در کنار یکی از یکی
از خیابانهای اصلی شهر قرار دارد.
نیایشگاه میترا
در
پانزده کیلومتری شهر قشم ، در مسیر راهی که به منطقه باستانی جزیره یا
خربس و سپس به بندر سوزا منتهی می شود، یک رشته کوه طولانی وجود دارد که
در دل آن معماری صخره ای شگفتی قرار دارد. ورود به این فضای صخره ای از
طریق روزنه های غار مانندی ممکن است که تعداد آنها به نه روزن در سه ردیف
می رسد. در ردیف بالا شش، در حاشیه وسط دو و در پایین یک روزن تعبیه شده
است .
درپشت روزنه ها، تالاری به مساحت 25 متر مربع و با ارتفاع
2/70 متر در دل صخره و سنگ حفر شده است . سقف تالار مسطح است . این تالار
محل به جای آوردن مراسم مذهبی ویژه ای برای بزرگداشت در گذشتگان ، و به
احتمال بسیار قوی مرکز پرستش ( ایزدمهر ) یا ( میترا ) بوده است . بررسی
اجمالی و جزئیات داخلی آن ، نشانگر احداث در دوره مادها است . این مجموعه
، از نظر نما سازی ، با معبد یا آرامگاه صخره ای ( کلات خورموج ) در دامنه
کوه مند بوشهر شباهت بسیار دارد . هم جواری این محل با شهر باستانی خربز
نشان می دهد ، در دوره مادها یک تمدن بزرگ پیشرفته در جزیره قشم وجود
داشته است.
قلعه پرتغالیهای جزیره هرمز
این
قلعه که در ضلع شمالی جزیره هرمز و در ساحل دریا قرار دارد ، مهم ترین
قلعه باقی مانده از روزگار تسلط پرتغالی ها بر سواحل و جزایر خلیج فارس
است . این قلعه به فرمان آلفونسوآلبرکرک دریانورد پرتغالی در سال 1507
میلادی ، در محلی موسوم به مورنا احداث شد. قلعه به شکل چند ظلعی نامنظم
است . ساختمان آن بسیار محکم است و دیوارهایی به قطر 3/5 متر با چند برج
به ارتفاع 12متر دارد. تاسیسات قلعه شامل انبارهای تسلیحات ، آب انبار و
اتاق هایی با سقف هلالی است . در زمان شاه عباس که به استعمار پرتغالی ها
در ایران خاتمه داده شد، این قلعه به دست امام قلی خان از سرداران شاه
عباس فتح گردید.
قلعه لشتان
این
قلعه در 6 کیلومتری شرق بندرلنگه قرار گرفته و تاریخ بنای ان سال 904 هجری
قمری است . با توجه به تاریخ مذکور، گروهی معتقدند که ساخت این بنا به
زمان سلطه و قدرت پرتغالی ها بر خلیج فارس مربوط است . جمعی نیز عقیده
دارند، این قلعه در عهد هخامنشی احداث شده و بیش از 2000 سال قدمت دارد.
در حال حاضر ، بجز حصار بند و اثار مخروبه روی دیوارها ، اثر دیگری از
ساختمان قلعه باقی نمانده است . در داخل قلعه لشتان ، چندین قبرستان ، ده
ها برکه آب و انبار آذوقه و آثار فراوان دیگری به جای مانده است .
قلعه هزاره (بی بی مینو )
تنها
بنای تاریخی شهر میناب ، قلعه ای موسوم به قلعه هزاره است . مردم بومی این
قلعه را بی بی مینو می نامند و معتقدند که در روزگاران گذشته دو خواهر به
نام های بی بی مینو و بی بی نازنین این شهر را بنا کرده اند.گویا در گذشته
دو قلعه وجود داشته که یکی از قلاع ویران شده و تنها قلعه باقی مانده ، به
نام قلعه هزاره یا قلعه بی بی مینو شهرت یافته است .این قلعه تا اواخر
دوره قاجار مرکز حکومت محلی بود و در اطراف آن ، خندقی کنده شده بود. در
آن زمان همیشه صد سرباط مسلح در قلعه مستقر بوده و نگهبانی می داده اند.
در حال حاضر، از این قلعه مخروبه ای باقی مانده است .
پل لاتیدان
پس
از اخراج پرتغالیها از ایران، رفته رفته از اهمیت بندری جزیره هرمز کاسته
شد و بندرعباس جای ان را گرفت و مهمترین بندر ارتباطی ایران گردید. پل
لاتیدان در مسیر کاروان روی لار- بندرعباس ، در جهت گسترش امور بازرگانی
احداث شد. این پل در 50 متری غرب بندرعباس بر روی رودخانه کل (کول ) ایجاد
شده و یادگار دوره صفوی است . بر خلاف پلهای دیگر دوره صفوی که آجری
هستند، این پل از سنگ بدون شکل ساخته شده و از طویلترین پلهای ایران است .
این پل دارای صد دهانه بوده است که در حال حاضر 33 دهانه آن مشهود است که
در میان آنها چشمه طلاق هایی در دو طبقه تعبیه شده اند. بنای این پل از
عالیترین طرحهای پل سازی ایران قدیم محسوب میشود.
قلعه پرتغالیهای جزیره قشم
در
انتهای شمال شرقی جزیره قشم، یک قلعه قدیمی و مخروبه وجود دارد . این قلعه
را در سال 1030 هجری قمری (1621میلادی ) به دستور پادشاه اسپانیا در مسیر
بندر قشم ساخته اند. این قلعه در سال 1622 به دست سپاهیان ایران فتح گردید
و تا امروز نیز آثار دیوار خارجی ان باقی مانده است . قلعه مذکور دو حصار
و برجهایی در چهر گوش دارد . در پشت حصار بیرونی قلعه ، خندقی وجود داشته
که اینک پر شده است . دیوار سازی قلعه با سنگهای مرجانی و سنگ لاشه و ملات
گچ و ساروج به شکل بناهای عهد ساسانی انجام گرفته است . در میان خرابه های
قلعه هنوز هم تعدادی لوله زنگ زده توپ وجود دارد . چهار لوله از این لوله
ها را در اطراف در ورودی پاسگاههای قدیمی شهر قشم و لافت نصب کرده اند و
چند لوله توپ دیگرنیز به بندر لنگه حمل شده است .
منطقه حفاظت شده گنو:
این
منطقه نام خود را از کوه گنو گرفته است که در داخل منطقه واقع شده است و
بعد از کوه فارغان دومین کوه بلند شهرستان بندرعباس است . منطقه حفاظت شده
گنو در شمال غربی و در فاصله 30 کیلومتری شهر بندرعباس قرار گرفته و جاده
اصلی بندرعباس به سیرجان طول 35 کیلومتر انجام می گیرد. مسیر دسترسی به
قله کوه گنو از راه مالرو کوهستانی دزک به بندر آگاه می باشد که البته
یالهای غربی دارای شیب ملایمتری هستند و امکان دسترسی پیاده به قله کوه را
فراهم می سازند.این منطقه از نظر منابع کمبودی ندارد. به ویژه چشمه های
موجود در منطقه اغلب در تمام فصول قادرند آب مورد نیاز حیات وحش را تامین
کنند.یکی از مهمترین منابع آبی این منطقه چشمه های آب گرم گنو می باشد که
از نظر خواص دارویی کانونهای شناخته شده ای هستند و از دیرباز مورد
استفاده اهالی و مسافرین قرار گرفته اند.
تنوع پوشش گیاهی : این
منطقه از دامنه تا قله کوه مشتمل بر انواع درختان گرمسیری ، استیپ کوهپایه
های و گونه های گیاهی نواحی سردسیری است . اغلب دره های آن پوشیده از
درختان و درخچه ها است . دشتها با ارتفاعات میانی آن عرصه گونه هایی چون
آکاسیا، کنار، کهور و استبرق است و از ارتفاعات میانی تا قله کوهها جایگاه
درختانی چون بنه و بادام می باشد. این منطقه دارای تنوع قابل توجهی از
حیات وحش دشتزی و کوهزی است . جبیر، قوچ ، میش ، بز، پازن ، گرگ و کفتار
از پستانداران مهم آن به شمار می روند و کرکس ، دال سیاه ، هما ، قرقی ،
تیهو ، کبک و جیرفتی از پرندگان قابل ذکر منطقه هستند.
چشمه های آب گرم
چشمه
های آب گرم خورگو: این چشمه ها که تعداد آنها سه چشمه است . از طریق فرعی
منشعب از جاده بندرعباس – سیرجان – قابل دسترسی اند. از دوراهی جاده
بندرعباس – سیرجان تا مظهر چشمه اول در حدود 28 کیلومتر فاصله است . آی
چشمه اول از شکاف سنگ های آهکی مارانی خارج و وارد رودخانه خورگو می شود.
آب این چشمه در ردیف آبهای سولفات کلسیم همراه با منیزیم و کلرور سدیم
ولرم است .تعداد چشمه های آب گرم این منطقه سه چشمه است که خصوصیات واحدی
دارند. چشمه دوم خورگو در یک کیلومتری شرق چشمه اول از شکاف سنگهای آهکی
مارنی به صورت جوشان از زمین می جوشد. در نزدیکی مظهر چشمه ، حوضچه ای به
شکل دایره ، و به قطر 3 متر بنا شده است . از اب این چشمه برای استحمام
استفاده می شود و در ردیف آبهای گوگردی با کاتیون ها و آنیونهای مختلف
گروم است . دسترسی به چشمه سوم نیز از طریق جاده فرعی منشعب از جاده
بندرعباس – سیرجان امکان پذیر است .از بندرعباس تا دوراهی خورگو 30
کیلومتر و از دوراهی تا مظهر چشمه در حدود 20 کیلومتر فاصله است . در کنار
مظهر چشمه حوضچه ای جهت استحمام وجود دارد و اب چشمه در ردیف آب های
گوگردی با کاتیون ها و انیون های مختلف گروم است .
چشمه آبگرم
سرخان : این چشمه در مسیر جاده فرعی خورگو- سرخان منشعب از جاده بندرعباس
– سیرجان قرار دارد. فاصله چشمه تا روستای سرخان در حدود یک کیلومتر است .
عامل تشکیل چشمه تکنونیک صفحه ای است و آب آن از شکاف سنگ های شیلی از
زمین خارج می شود. آب این چشمه در ردیف آبهای گوگردی با کاتیون و آنیون
های مختلف گرم است .
جنگلهای مانگرو ( حرا )
جنگلهای
مانگرواکوسیتمهای کاملا ویژه ای هستند که اجتماعات گیاهی و جانوری آنها در
ارتباط با شرایط خاصی می تواند شکل گیرد.جنگلهای حرا جنوب ایران در نوار
ساحلی خایج فارس و دریای عمان آخرین پراکنش جنگلهای مانگرو در جنوب شرقی
آسیا به شمار میروند. این جنگلها از یک یا گاهی دوگونه مانگرو تشکیل شده و
فراوان ترین گونه آن حرا است که در منطقه حفاظت شده حرا به تنهایی حضور
دارد. جذر و مد آب دریا در سواحل که بطور موزون و مستمر هر روز انجام می
شود در شکل گیری تنوع حیات این اکوسیستم نقش اساسی دارد.منطقه حفاظت شده
حرا که در تنگ خوران بین جزیره قشم ، سواحل حوزه بندر خمیر و در مصب و
دلتای رودخانه مهران قرار گرفته از سال 1351 انتخاب و تحت حفاظت قرار
گرفته است . بندر خمیر در شمال غرب منطقه حفاظت شده مهمترین شهر اطراف
منطقه محسوب می شود بنادر پل - لافت کهنه و لافت نو نیز آبادیهای مهم
حاشیه این منطقه محسوب میشوند که پل در نوار ساحلی شمالی و بنادر لافت در
شرق منطقه واقع شده اند. جاده اصلی بندرعباس به بندر خمیر از شمال منطقه
عبور می کند و تمامی قسمتهای منطقه بویژه از طریق دو بندر لافت و پل توسط
قایق قابل دسترسی است . این جنگلها نه تنها در سطح ملی حائز اهمیت هستند.
بلکه دارای دو نوع ذخیرگاه زیستکره (MAB) و تالاب بین المللی نیز می باشند
. این جنگلها با محیط زیست پویا ، ساز و کارهای پیچیده ، پرندگان نادر،
آبزیان غیر متعارف ، کارکردهای مختلف ، ارزشها و زیباییهای سحرانگیز، خود
پدیده های شگفت انگیزی می باشند که برای طیق گسترده ای از مردم از جذابیت
های خاصی برخوردارند.قابلیتهای پژوهشی و آموزشی این نظام اکولوژیک
استثنایی و منحصر به فرد همانقدر برای دانشجویان جذابیت دارد که دیدن غروب
سحرانگیز جنگلهای نیمه شناور آن برای مردم عادی . این جنگلها کانون
دیدنیهای غیر متعارف و حیرت آور است . دیدن ماهی خزنده ، پرندگان نادر
همچون اگرت بزرگ ، گیلان شاه و حواصیل هندی در کنار عقاب ماهیگیر، نوک
قاشقی ، پلیکانها و فلامینگوها همیشه امکان پذیر نیست اما جنگلها همیشه
بهار دریایی حرا همه این دیدنیها را یکجا به بازدید کنندگان خود
سخاوتمندانه عرضه می کنند. بی دلیل نیست که امروز مناطق حفاظت شده در کل
نوار ساحلی جنوب کشور و بویژه در عرصه مانگروها این میراثهای طبیعی بی
همتا را برای نسل حاضر و اتی حفظ کنیم .
جزیره شیدور یا جزیره ماران
آیا
تاکنون حیات وحش جزیره شیدور سفر کرده اید؟ این جزیره در فاصله 5/1
کیلومتری جنوب شرقی جزیره لاوان واقع شده و مساحت آن 4/1 کیلومتر مربع
میباشد. پوشش گیاهی این منطقه از گیاهان شور و ÷سند و مقاوم در مقابل کم
آبی است که بطور پراکنده رشد کرده اند. این جزیره ، جزیره ای است غیر
مسکونی که هیچگونه فعالیتی در ان دیده نمی شود. پرندگان موجود در آن شامل
چهارگونه پرستوی دریایی است که در جزیره تولید مثل می کنند.در این جزیره
تعداد زیادی مار سمی سیاهرنگ و کوچک که معمولاٌ زیر شن مخفی می شوند
مشاهده شده است به همین جهت به جزیره ماران نیز معروف است . همچنین لاک
پشتهای دریایی در سواحل آن تخم گذاری می کنند. صیادان و بومیان جزایر
اطراف در هنگام طوفانی بودن دریا و همچنین برای جمع آوری لاک پشتها و تخم
پرندگان دریایی به این جزیره مسافرت می کنند. شیدور با این که مساحت بسیار
کمی دارد از مهمترین و با ارزشترین زیستگاههای پرندگان و لاک پشتهای
دریایی در خلیج فارس و دریای عمان است . بازدید از این جزیره همراه با
راهنمایان آشنای محیط زیست و مجوزهای لازم امکان پذیر است .
این
منطقه یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس می باشد که از سال 1366 تحت مدیریت
سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است . این جزیره در تقسیمات کشوری جزء
استان هرمزگان و از توابع شهرستان بوموسی می باشد و در فاصله 262 کیلومتری
( از طریق دریا ) شهر بندرعباس قراردارد. از نظر حیات وحش این جزیره در
مسیر مهاجرت پرندگان قرار داشته و سواحل آن زیستگاه مناسبی برای پرندگانی
چون پرستوی دریایی و عقاب ماهیگیر می باشد. تنها پستاندار جزیره را جبیر
تشکیل می دهد که از سالیان قبل در آن رها شده و امروزه جمعیت قابل توجهی
را تشکیل داده است.
فصل پاییز ، فصل نگاههای نمناک ، غروبهای سرد و دلتنگ وآسمون نیمه ابری و بارونی و
رقص برگهای خشک و نارنجی روی نیمکت سنگیه .
فصل دل کندن ، فصل جدا شدن از وابستگی هاست
اصلا انگار همین برگهای خشک و بی جون می خوان با فرود اومدنشون از بالای درختهای
بزرگ و تنومند به زیر پاهای عابران پیر و جوون یه چیزی رو به ما بگن . با خش خش
کردنشون و رقصیدن جلوی چشمامون باهامون حرف بزنن و درد دل کنن...اما افسوس از
اینکه دیگه رمقی واسشون نمونده و تا میان که حرف دلشون رو واسمون بگن زیر پاهای
کوچک ما آدما خورد می شن ، دیگه حتی نای خش خش کردنم ندارن چه برسه به...
راستی چرا پاییز با اون همه رنگ و برگش اما بازم تنهاست؟؟؟
بگذریم...
با تمام این اوصاف و ویژگیهای پاییز امروز واسه من یک روز متفاوت از تمام روزهای
خوب خداست :
آره ، امروز 25 مهرماه ، زیباترین ماه از سال و زیباترین ماه از فصل دوست داشتنی پاییزه.
امروز 25 مهرماه تولد 23 سالگی منه.
یادم میاد 2 سال پیش توی همچین روزی یه فرشته ی آسمونی تمام احساسات پاک و چشمای
صادقش رو به یه ستاره تقدیم کرد.یادمه ستاره قول و قرارایی به این آسمونی قصه ی ما
داد .
توی یه غروب پاییز از 25 مهرماه قسمهایی خورد که حتی اون وقت هم همین آسمونی
راضی به این قسم خوردنها نبود.پای تموم حرفا و قولاش رو با یه جمله ی (( یا علی )) مهر
محکمی زد فقط واسه اینکه آسمونی همه ی دنیاش رو به پاش بریزه .
اتفاقاتی که توی غروب پاییز افتاد تبدیل به رقم خوردن یه زندگی شد اما کاشکی آسمونی از
اول دستش رو می خوند و می دونست میخواد باهاش چیکارکنه . خوب حقم داشت آسمونی
خیلی صاف و صادق و پاکه ، طفلی تا حالا خیانت به چشم ندیده بود و همه رو مثل خودش
پاک می دونست اما غافل از اینکه پشت تموم این حرفا و قول و قرارا چه نیرنگی پنهون شده
بود . با اینکه 5 ماهی میشه که دستش واسم رو شده اما هنوزم نمی دونم واقعا اون کی بود و
چی بود؟؟؟ واقعا اون کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یاد تموم اون حرفای که صبح تا شب و شب تا صبح واسم می زد هنوز تو گوشمه که
می گفت :
آسمونی فرشته ای بود که خداوند مهربون از آسمون واسه ستاره به زمین فرستاده بود . یادمه
که هر سال توی همچین شبی فرشته هایی که بوی آسمون رو میدادن از آسمون به زمین اومده
بودن تا به دعاهای آسمونی گوش کنن ... این شب توی هر سال از عمر آدم یه بار اتفاق می
یوفته ، یه باری که تقدیرش رو رقم می زنه و عزیزترین شب خداست ، شبی که از آسمون
نور می باره و عشق به معنای واقعی بین دل آدما و خداشون رد و بدل می شه و امشب
مصادفه با...............
مصادفه با تولد یه فرشته ی آسمونی که خدا تنها برای یه ستاره به زمین فرستاد و تصمیمی
که به طراوت شکوفه های پاک و زیبای بهاری توی یه پاییز پر از مهر به عمق و عمر ما
بسته شد.........
من این شب عزیز و پر ستاره رو با تموم وجودم احساس کردم ، انگار که برای اولین بار، و
اولین تولد و طلوع ،اهالی آسمون هم یکصدا شدن تا تک ترین شب خدا رو به من تبریک بگن ،
آره ، به من ، به خاطر هدیه آسمونی که خدا از بین فرشته هاش برای من فرستاده .
و از من کاری ساخته نیست جز اینکه بگم خدای مهربون به اندازه عظمت این شب ازت
ممنونم...........
بی خیال.................
دیگه نوشتن و یادآوری این حرفا عذابم میده و زجرم میده . آخه هر چی باشه امشب شب تولده
و باید شاد باشم و بلند بلند قهقهه بزنم و از خدا هدیه تولدمو بگیرم .
تموم اینا گوشه ی کوچکی از حرفای یه نفر بود که حالا نه اون آسمونی رو می شناسه و نه
آسمونی اون رو میبینه . آخه آسمونی اونقدر اوج گرفته که دیگه اثری ازش نمیبینه .
خاطرات و ناگفته ها از فصل پاییز و از غروب پاییز خیلی زیاده که همش توی این پست
نمی گنجه و حتما به مرور واستون تعریف میکنم.
اما حالا که به خودم نگاه میکنم و گذشته ام رو مرور میکنم به عنوان یه هدیه بزرگ از
خداوند یه چیز میخوام و خیلی آروم زیر لب زمزمه میکنم و با اطمینان خاطر به خدا میگم
به مناسبت امروز که خیلی ها به من تبریک میگن و هدیه میدن من بعنوان کادوی روز تولد
یا لااقل پاداش آسمونی بودنم توی تمام این مدت تنها یک چیز میخوام ازت اونم :
............................................
دوستای عزیزم اگه میخواین من شاد بشم و به آرزوم برسم و کادوی روز تولدم رو از خدای
خودم بگیرم همین حالا بلند بگید : *** آمین یا رب العالمین ***
اما هدفم از این پست یک چیز بود اونم یه خواهشه از تموم شما دوستای نازنیم اینکه در مورد
این یه جمله ی پایانی که مینویسم حتما نظر بزارید .
به من بگید اگه یکی به شما این جمله رو بگه چه برداشتی از صحبتش میکنید ؟؟ تا چه اندازه
رو حرفاش حساب میکنید؟؟ چقدر به قسم خدا خوردنش،قسم ائمه خوردنش و در کل قول و
قراراش اطمینان پیدا می کنید؟؟
(( من به هر کسی که یاعلی بگم تا آخرش باهاش هستم ))
مثل همیشه منتظر نظرات زیبای شما هستم ، اما یادتون باشه خوب فکر کنید و بعد جواب
بدید .
اینم یه عکس از کادوی تولدمه که خواهر گلم واسم خرید.یه دنیا عشق و محبت و مهربونی به
زیبایی یه شاخه گل رز تقدیم به خواهر عزیزم .
یا علی
گیاهی در دل صحرا شدم من
چو مجنونی که از مردم گریزد
شتابان در پی لیلا شدم من
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من
من آن شیرین ادا را می شناسم
من آن دور آشنا را می شناسم
محبت بین ما کار خدا بود
از این جا من خدا را می شناسم
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من ؟!!!
ز دست تو رنجیدمو چیزی نگفتنم
با دیگرانت دیدمو چیزی نگفتم
کلی سفارش کرده بودی من نفهمم
این نکته رو فهمیدمو چیزی نگفتم
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای
خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟ .
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟؟؟
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست.
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است.
گفتی که:
"چو خورشید٬ زنم سوی تو پر٬
چون ماه ٬ شبی می کشم از پنجره سر!"
اندوه٬ که خورشید شدی٬
تنگ غروب!
افسوس٬
که مهتاب شدی٬
وقت سحر!
ای که پشته این دیواری من باز این طرف جا موندم
باز دوباره تنها موندم هی قصه نگو خوابم کن من خسته از این کابوسم پس بگو و بیدارم کن دوستم نداری.منو کم نداری.دوستم نداری... گریه نمی کنم نه اینکه سنگم گریه غرورم رو به هم می زنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ، قدم می زنه گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم یک اتفاق نصفه نیمه ام که ، یهو میون زندگی افتادم یک ماجرای تلخ ناگزیرم یک کهکشونم ولی بی ستاره یک قهوه که هرچی شکر بریزی بازم همون تلخی ناب رو داره اگر یکی باشه من رو بفهمه براش غرورم رو به هم می زنم گریه که سهله ، زیر چتر شونش تا آخر دنیا قدم می زنم گریه نمی کنم نه اینکه سنگم گریه غرورم رو به هم می زنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ، قدم می زنه گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم
من تمام شدم ...
بی آنکه از کسی یا چیزی دلگیر باشم
تمام شدم . ...
ناگهان احساس کردم تمامی فصلها ، باید فصل بد تنهایی باشند...
ناگهان پنجرههای بزرگ خانهی رویاییام رنگ سیاهی گرفت
سیاه شد ، آسمان سیاه شد ، خورشید سیاه شد ، ...
و اکنون به سوگ نشستهام ... تنها ...
بیهمدمی که تسلی خاطرم باشد ...
چگونه بسرایم این سوگ عظیم را ...
چقدر تمامی لحظهها برایم طولانی ، بیهوده، زشت و نفرتانگیز شدهاند ...
من سوگوارم ... سوگوار مهربانیام ... من ...
منی که همیشه از پایان شروع کردهام ...
آنگاه که همه چیز تمام شده به نظر میآمد ،
آنگاه که مهربانی در مهجوریتی مضاعف قرار میگرفت ،
تلاش میکردم که پیوندهای مهر را ـ
چه بین دیگران با دیگران و چه بین خودم با دیگران ـ استوار نگهدارم .
تلاش میکردم پیوندهای گسسته را دوباره برقرار کنم...
من سوگوارم و دیگر توان و امیدی باقی نمانده است ...
من سوگوار خویشم و چه غم جانکاهی است تنها و بیهمدم به سوگ خویش نشستن ...
من تمام شدم
جهان رو به دو قسمت اگه تقسیم کنی ... یه مرز باریکی وسطش ترسیم کنی
حکماً یه عده خوبن و بقیه بدن ... چند تا رفیقتن و بقیه همه دشمنن
طرف تو همه صافن و لوطی و با مرام ... طرفه دیگه حتما پلیدن و هیولان
ولی دروغه وقتی بفهمی یه جنسن ... دوطرف این وسط فقط تو رو بازی دادن
تو میشی پله بقیه بالا میرن ازت ... تو چشات نیگاه میکنن و بهت میخندن
میشه دائم باهات از امید و اعتماد بگن ... تو باور میکنی اونا تو رو به گور میسپارن
تو یه دستمال چرکی تو دستشون همین ... لجن روحشون و با تو پاک میکنن
نیگاه میکنی به دورو برت میبینی همه ... گیر کمر و شکم اینه مرام رمه
هورا میکشن برات میشی شاعر ملی ... ارزش داری براشون، آره خیلی
مثل تو اومدن و حالا اسمی ... نیس دیگه ازشون، هی، پس چی؟
یعنی همه چی دروغه فقط توئی و خودت ... یعنی همه دروغه خودت رو گول نزن
هر کی دست راستشو دراز کرده ... توی دست چپش خنجر خوب ببین
یعنی همه چی دروغه حتی تو، حتی من ... یعنی ببین، بمیر ولی بیخود جوش نزن
حتی تو که تو بغلمی و از عشقی ... دم میزنی و اشکت دم مشکی
هست، ولی فکرت پیش کسیه که وقتی ... گیج میشی پولش رو میبینی، آره مشتی
هر کی دنبال یه چیزیه تو کسی دیگه ... رابطه یعنی یه معامله که سود بده
تا جایی که مصرف بشی ارزش داری ... اینو میگن ارزش انسان، اره حاجی
یعنی همه چی دروغه عشقت حرف مفته ... میفروشی راحت منو اگه پاش بیفته
دروغه همه چی جز اشکای اون مردی ... که تو آینه خودش رو میبینه و گردی
نشسته رو موهاش همه چی شو باخته ... توی سلولی که دنیا واسش ساخته
یعنی همه چی دروغه جز خون سعید ...دامادی که تو حجله عروسشو ندید
یعنی همه چی دروغه جز خرمشهر و ... مردای تیکه تیکه و زنای بی شوهرو
دروغه اون که زیر تانک رفت رهبر نبود ... رهبر در گوشش لالایی مرگ میخوند
همه چی دروغه جز شاعری که نیومد ... همه چی دروغه جز شعری که کسی نسرود
همه چی دروغه جز پاکت سیگارم ... نتی که یه روز گم شده رو گیتارم
همه چی دروغه جز فصل سرد فروغ ... یعنی همه چی دروغه حتی دروغه این دروغ
هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیشه منی
دوباره گریم میگیره انگار در اغوش منی
روم نمیشه نگاتکنم وقتی که اشک تو چشمامه
با این که نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه!
شهر هرت
شهر هرت جایی است که رنگ های رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب
جایی است اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسن
جایی است که همه بد هستند مگه این که خلافش ثابت بشه
جایی است که دوست بعد از شنیدن حرف هات بهت بگه : باز لاف زدی؟؟!
جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است
که حقی از زندگی و همسر و فرزند ندارند
جایی است که درخت ها علت اصلی ترافیکند...
جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدر و مادرهایشان را درمان کنند
جایی است که مردها برای همسرشان انگشتر الماس می خرند
ولی حاضر به ۵ دقیقه پیاده روی با همسرشان نیستند....
جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر
جایی است که خنده عقل را زائل می کند
جایی است که مردم زود می خوان سوار تاکسی بشن
تا برسن سر کار تا پول دربیارن کرایه تاکسی بدن
جایی است که نصف مردمش زیر خط فقرن
اما سریالای تلویزیونیشون رو تو کاخها میسازن
جایی است که ۲سال باید بری سربازی تا بلیط پاره کردن رو یاد بگیری
جایی است که موسیقی حرام است - حراااااام
جایی است که همه با هم خواهر و برادرند
ولی این خواهرها و برادرها با دیدن هم یاد تخت خواب می افتن....
جایی است که هرگز اون چیزی رو که بلدی به کسی یاد ندی
جایی است که وقتی میری مدرسه کیفت رو بگردن مبادا آیینه داشته باشی
جایی است که توی فرودگاه مادر و پدرت رو میتونی ببوسی ولی همسرت رو نه...!!
جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی ۵۰۰ نفر رو شام میدی
تا برن از زشتی و بی کلاسی و نفهمیت حرف بزنن
جایی است که ریش معیار انسان بودن است
جایی است که چادر از نظر دولت یعنی پاکی و از نظر مردم یعنی......!
جایی است که از ۱۸ سالگی به بعد پدر را نبوسی
جایی است که کلمه دوست دارم رو شنیدی باور نکن
شهر هرت جایی است که ........
دنبال چی می گردی
همین جاست.
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده ، پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس .
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه ، غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس .
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه ، غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
تو ذهن کوچه های آشنایی پرشده از پاییز تن طلایی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی!
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه...
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
تو ذهن کوچه های آشنایی پرشده از پاییز تن طلایی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی!
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه...
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
گویند غروب جاییست که آسمان زمین را می بوسد من امشب برای تو غروب می کنم کجایی ای آسمان من
تا وقتی که من و شما دارای مغز هستیم محال است که بتوانیم دانائی خداوند را با اختیار خودمان در زندگی وفق بدهیم!
یعنی
همینکه ما گفتیم خداوند دانا و تواناست و همه کار را می توانست و می تواند
بکند و قادر به پیش بینی همه چیز بوده و هست دیگر نمی توانیم بگوئیم که ما
در کار خود اختیار داریم و هر چه دلمان بخواهد خواهیم کرد!
زیرا هر
فکری که شما برای امروز و یا آینده بکنید و هر کاری را که امروز و یا در
آتیه انجام بدهید قبلا از طرف خدا پیش بینی شده و اگر پیش بینی نمی شد و
او قادر نبود که وقایع آینده را ادراک نماید خدا نبود و همین که پیش بینی
کرد ناچار آن کار اتفاق خواهد افتاد ودیگر اختیار از دست شما خارج است!
تمام
وسائل و کتابهائی که علمای مذهبی در این خصوص نوشته اند و خواسته اند که
موضوع آزادی انسان را با علم وتوانائی خداوند وفق بدهند جز یک سلسله کلمات
پوچ و میان تهی چیزی نیست و فاقد معنی می باشد!
انسان در یک صورت می
تواند در این جهان اختیار داشته و هر چه دلش می خواهد بکند و آن در صورتی
است که خداوند یعنی کسیکه دانا و توانای مطلق است وجود نداشته باشد! و
همین که این دانا و توانای مطلق وجود داشت دیگر من و شما اختیار نداریم و
تمام کارها بدست او انجام می گیرد!
کسانیکه بین خدا و جهان فرق
میگذارند و عقیده دارند که این دو باهم متفاوت هستند می گویند این جهان
است که نادان و ناتوان می باشد و در نتیجه نمی تواند وقایع آینده ما را
پیش بینی نماید بنابراین ما در جهان آزاد هستیم وهرچه دلمان بخواهد می
کنیم !
ولی این اشخاص خود بخویشتن جواب رد می دهند زیرا همین که بین
جهان و خداوند فرق گذاشتند لازمه اش این است که خداوند آفریننده جهان باشد
و اگر جهان چیزی نمی داند خدا ناچار باید همه چیز را بداند وگرنه خدا نیست!
پس
ما فرضا جهان را نادان بدانیم نمی توانیم خداوند را نادان بدانیم و او
حتما دانای مطلق است و با این سمت و توانائی خویش تمام اعمال ما را برای
همیشه مشاهده و پیش بینی نموده و چیزی را هم که او دید و پیش بینی کرد
حتما اتفاق خواهد افتاد اعم از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم و به عبارت
صریح ما در کارهای خود اختیار نداریم بلکه مجبور می باشیم! . موریس مترلینگ
استان کرمانشاه دارای مراتع پربرکتی است و دره های مناطق شمال باختری تا جنوب خاوری آن یعنی ارتفاعات اورامانات تا منطقه زردلان و هلیلان پوشیده از جنگل است. این دره ها به دلیل داشتن آب و هوای معتدل و مناظر طبیعی زیبا، یکی از بهترین نقاط کشور برای اتراق و تفریح و استقرار ایلات محسوب می شوند. پوشش جنگل های این استان بیش تر شامل بلوط بومی ایران است. در سطح استان کرمانشاه انواع درختان بلوط، ون، مازوج، کیکم، زبان گنجشک و بعضی درختان میوه دار جنگلی مانند بادام کوهی، انجیر کوهی، تمشک، زالزالک، گلابی وحشی، گردو، ارژن، آلبالوی وحشی، سنجد، گیلاس وحشی، پسته کوهی و توت دیده می شود. گل گاو زبان، ثعلب، ترشک، خاکشیر، درمنه، تلخه بیان، گون، کتیرا، سرخ پا و آویشن که کاربرد دارویی و صنعتی دارند؛ در بیش ایام سال می روید. هم چنین در دامنه ارتفاعات این شهرستان پوشش گیاهی غنی جهت چرای دام موجود است. جنگل های منطقه از نظر وسعت پراکنش، گونه و ابعاد گیاهان چوبی، محصولات ارزنده جنگلی و امکان اجرای دام پروری و تامین زندگی عده ای از ساکنین منطقه دارای اهمیت است. جنگل های کرمانشاه روی هم رفته از شمال به جنوب شامل جنگل های ‹‹اورامان›› نوسود، پاوه، جوانرود، سرپل ذهاب، کرند تا پاطاق (مسیر اسلام آباد تا قصرشیرین) است. وسعت پراکنش این جنگل ها بسیار نامنظم است و پهنای آن از نظر پهنای جغرافیایی نسبتا زیاد است. در صورتی که پهنای آن از نظر درازای جغرافیایی خیلی زیاد نیست. این جنگل ها، به طرف جنوب با جنگل های لرستان و بختیاری و از طرف باختر نیز با جنگل های شمال عراق متصل می شوند. علاوه بر گیاهان گفته شده در بالا درختان این جنگل ها عموما شامل سرخ بید، بید جوانک، سیاه بید، زرد بید، بید مشک، بید مجنون، درختان تبریزی، صنوبر، چنار، گردو، نارون، بلوط، سنجد، اقاقیا، عرعر، کاج و سرو است
دکتر مرتضی بابک معین (عضو فرهنگستان هنر)- انسان از همان لحظه که به قدرتهای خود شناخت پیدا کرد، قدرت عشق را نیز شناخت. قدمت واوه عشق دقیقاً به قدمت واوه انسان است و هر جا که سخن از انسان میشود، سخن از عشق گفتن نیز اجتنابناپذیر میگردد. اصولاً نیاز انسان به عشق بزرگترین نیاز بشر معرفی شده است و انسان بیعشق انسانی است که هر لحظه به نابودی نزدیکتر میشود. لذا بیشک لازمه سخن از انسان گفتن، سخن از عشق گفتن است و اگر عشق را از انسان بگیریم، در واقع او را کشتهایم.اما سوالی که همیشه در مورد عشق مطرح است، این است که آیا عشق واقعیتی است که جدا از دنیای درونی انسان به او تحمیل میشود یا برعکس این دنیای درونی و تخیلی انسان است که بریده از دنیای بیرونی و واقعیتهای آن، عشق را بر انسان تحمیل میکند؟ در این مقاله سعی میشود به هر دو نگرش پرداخته شود.در ادبیات غرب هستند نویسندگانی که به نوعی عشق را جدا از دنیای درون و تخیلی عاشق نمیدانند و در عشق، وجود عاشق و تصورات او را پایه و اساس عشق میدانند. همانسان که در ادبیات ما ازجمله در اشعار مولانا عشق مجازی به چنین عشقی اشاره دارد که در تضاد با آن میتوان از عشق حقیقی نام برد که هر چه هست، عشق از واقعیت وجود معشوق نشات میگیرد و عاشق را به اسارتی شیرین میکشاند. حال به تفسیر به بینشهای مختلف از عشق در نزد نویسندگان مختلف میپردازیم. در مطلب هفته گذشته (که چهارشنبه سوم تیر در همین صفحه به چاپ رسید) به بررسی عشق از دیدگاه مارسل پروست خالق اثر جاودانه "در جستوجوی زمان از دست رفته" پرداختیم و دریافتیم که عشق از دیدگاه پروست توهمی بیش نیست. قلاب عشق سرگردان ما در لحظهای که پروست نام آن را لحظه پذیرش مینامد، طعمهاش را مییابد. بیهیچ شناخت عمیقی به او دل میبندیم. عدمشناخت معشوق، او را در هالهای از رمز و راز فرو میبرد، دستنیافتنی جلوهاش میدهد و همین امر آتش عشق عاشق را شعلهورتر میکند. عدمشناخت او، مجالی به ما میدهد تا آنسان که میخواهیم، تجسمش کرده، به ایدهآلهای ذهنمان نزدیکش کنیم. با گذشت زمان روحیاتمان دستخوش تغییر میشود، ایدهآلهایمان تغییر میکند، لذا تصویر عشق تخیلیمان بر هم میریزد. تا زمانی که لحظه پذیرش دیگری خود را عاشق معشوق دیگری بیابیم. بدین ترتیب در روانشناسی عشق پروست، خوشبختی هیچگاه حادث نمیشود و عشق همیشه به شکست میانجامد. در ادامه مبحث گذشته به بررسی عشق از دیدگاه استاندال و واک دریدا خواهیم پرداخت. استاندال و تبلور عشق استاندال نویسنده بزرگ فرانسوی قرن نوزدهم در کتابی به نام «در باب عشق» به توصیف موشکافانه و دقیق عشق میپردازد. در سال 1818، استاندال در ایتالیا با زنی به نام ماتلید دمبونکا آشنا میشود و به شدت دلباخته او میشود. «در باب عشق» حاصل این عشق یکطرفه است. در این اثر نویسنده در عین اینکه تجربه شخصی خود را در این خصوص مطرح میکند، نظریاتی در خصوص عشق نیز ارایه میدهد که به نظریات پروست شباهت دارند. استاندال مانند پروست معتقد بود که در عشق تخیل نقش اساسی ایفا میکند. او تئوری خود را «کریستالسازی عشق» نامید، اما این استعاره چه مفهومی دارد؟ استاندال اینگونه شرح میدهد که هم آنسان که در معدنهای نمک استارسبورگ شاخهای که در حوضچههای اشباع از نمک قرار گرفته باشد، به مرور پوسیده ازکریستالهای نمک میشود و دیگر خود شاخه محو میشود، تخیل آدمی نیز معشوق را مزین به همه کمالهای ممکن میکند و در ذهن موجود استحالهیافتهای ترسیم میشود که هیچ شباهتی به واقعیت معشوق ندارد. خود استاندال در این خصوص مینویسد: «در عشق انسان از چیزی لذت نمیبرد، مگر از توهمی که خود برای خود ساخته است». در جای دیگر مینویسد: «کریستالسازی در عشق هرگز متوقف نمیشود. هر روز گل تازهای...». از نظر استاندال کارکرد این پدیده محو معایب و نقایص معشوق و تبدیل آنها به ارزشهای والا نیست، بلکه خیال از خود واقعیت ریشه میگیرد و تنها آن را آنسان که عاشق خود میخواهد، تغییر داده و خلق دوباره میکند، به عبارت دیگر واقعیت را آنسان که خود میخواهد، در خیال خود خلق میکند. استاندال در این خصوص میگوید: «مسافری از طراوت بیشهها و جنگلهای درختان پرتقال در ون صحبت میکند. چه لذتی داشت اگر این طراوت را با او حس میکردم». اما تخیل عاشق نهتنها در خلق معشوق خیالی فعال است، بلکه زمانیکه عاشق دچار ظن و بدگمانی نسبت به معشوق میشود، در جهت تخریب او نیز فعال شده و زمینه را برای چشمپوشی از معشوق آماده میکند. شباهت قابل توجهی که بین بینش عشق نزد پروست و استاندال دیده میشود، ارتباطی است که آنها بین حس زیباییشناسی هنری و مساله عشق برقرار میکنند. استاندال مانند پروست معتقد است، تخیل عاشق از حس زیباییشناسی و شاعرانه نیز بهره میبرد. او مینویسد: «عشق ورتر روحش را به سوی همه هنرها میگشاید، به همه احساسها و هیجانهای رمانتیکی، به مهتاب، به زیبایی جنگلها و به زیبایی نقاشیها، در یک کلام به حس و درک زیبایی، به هر صورتی که باشد...». در واقع در تحلیل استاندال از عشق نیز به ارتباط متقابل بین درک زیباییشناسی و عشق برمیخوریم: همانسان که عشق به هنرها و زیباییشناسی آنها میل به احساسهای عاشقانه را تشدید میکند، عشق نیز به نوبه خود، گرایش به هنرها و درک زیباییشناسی آنها را ترغیب و تغذیه میکند؛ به عبارت دیگر، بین این درک زیباییشناسی و عشق بده بستان و تبادل فعالانهای وجود دارد. استاندال در اثر خود «در باب عشق» هفت مرحله مختلف را در پروسه عشق تشخیص میدهد: 1- مرحله تمهید و ستایش 2- مرحله آغاز رویاپردازی و لذت تجسم و خیال 3- مرحله امید به تولد عشق 4- مرحله تولد عشق 5- اولین کریستالسازی 6- مرحله آغاز شک و گمان 7- مرحله دومین کریستالسازی. به نظر استاندال کمترین میزان امید به دسترسی به معشوق کافی است برای اینکه عشق به وجود آید. البته بعد از مدتی ممکن است همه امیدها محو و نابود شود اما عشق متولد شده و از بین نمیرود. در مرحله «کریستالسازی» است که عاشق به محبوب خود جلوهای ایدهآل میدهد و با خیال خود او را خلق میکند. در پایان این اثر استاندال به تحلیل عشقهای اسطورهای دونکیشوت، ورتر و دون ووئن میپردازد. او مینویسد که دون ووئن را نباید یک حریص دایمی (به رابطههای جنسی) به حساب آورد که هیچگاه رضایت به محبوبی ثابت نمیدهد، بلکه باید ریشههای هوس او برای عشق تازه را در این مهم دانست که او قادر نیست واقعیت را به یاری تجسم و خیال خود به موجودی ایدهآل تبدیل کند. او مینویسد: «دون ووئن به جای اینکه خود را در رویاهای شیرین و لذت ناشی از کریستالسازی غرق کند، همچون یک ونرال ارتش به فکر موفقیت در مانورهای خود است. در یک کلام باید گفت که او عشق را میکشد». این جمله بار دیگر صحه بر این مساله میگذارد که استاندال عشق را نه منطبق بر واقعیت بلکه آن را زاییده تخیل عاشق میداند. او در مقایسه با دون ووئن، دون کیشوت را عاشقی میداند که دایماً با تخیل و ذهنیاتش معشوقها را میزایاند و میکشد. او مینویسد: «در لحظهای که دون کیشوت خود را مغلوب خیالات دیروز مییابد، او پیش از آن دست به خلق رویاها و خیالهای امروز خود میزند». دریدا و مساله «چیزی» و «کسی» در عشق واک دریدا که نام او با «ساختارشکنی» گره خورده است، در خصوص عشق نظریاتی را ارایه میدهد که با نظریات پروست و استاندال همساز است. دریدا اثری مکتوب در خصوص عشق منتشر نکرده است. او در مصاحبهای که خبرنگاری مصرانه از او میخواهد بهعنوان یک فیلسوف از عشق سخن بگوید، به او اینچنین میگوید: «مساله عشق مسالهای است که به اختلاف «کسی» یا «چیزی» برمیگردد. آیا عشق، عشق به کسی است یا عشق به چیزی؟ یعنی اینکه انسان عاشق کسی میشود یا عاشق چیزی در کسی؟ آیا فیالمثل من عاشق کسی هستم؟ یعنی عاشق کسی به سبب فردیت مشخص و مطلق او. عاشق تو و نه چیزی دیگر. یا اینکه عاشق خصوصیات و چیزهایی در وجود تو میشوم. خصوصیاتی مثل زیبایی تو، هوش تو و... آیا ما واقعاً عاشق کسی میشویم یا عاشق چیزی در کسی؟ سوال اساسی این است که عشق که یک جنبش و حرکت احساسی و درونی است، معطوف میشود به «کسی» به مفهوم فردیتی مشخص یا به طریقه و روش بودن این «کس» عشق یا همین حرکت احساسی و درونی یا شیفتگی به چیزی در کسی آغاز میشود و عشق به شکست میانجامد و میمیرد، زمانیکه در عمق وجود فرد و کس مشخص آنچه را که به عنوان خصوصیات او باور داشتیم، نیابیم و باور میکنیم که او شایسته عشق ما نیست. پس انسان کسی را دوست ندارد، بلکه این کس چون این است و آن است، دوستش داریم. پرداختن به مساله عشق در واقع پرداختن به فهم اختلاف «کس» و «چیز» میباشد. اولین بحث فلسفه نیز بحث در مساله «بودن» است. بودن یعنی چه؟ بودن یعنی کسی یا چیزی. هر کس با مساله دوست داشتن مواجه شده باشد، ناخودآگاه درگیر این بحث اساسی فلسفی میشود. اختلاف بین کس یا چیز. انسان میخواهد کسی را دوست داشته باشد، به او باوفا باشد، اما در مییابد این کس آن چیزی که او در وجودش گذاشته است، نیست، آن چیزی که یعنی خصوصیات، ویوگیها و تصویری که در ذهن خود از او پرورانده است. پس دوست داشتن با تهدید روبهرو میشود؛ تهدیدی که ریشه در همین اختلاف بنیادی بین «کس» و «چیزی» دارد. گفتههای دریدا به اندازه کافی گویا میباشند. او معتقد است عشق به معنی عشق به کسی نیست، بلکه عشق به چیزی است در کسی. «چیزی» که دریدا از آن صحبت میکند، بیارتباط با بحث «تخیل فعال» پروست و «کریستالسازی» استاندال نیست. «چیزی» که دریدا مطرح میکند، ذات تخیلی و خیالی دارد که انسان عاشق در وجود کسی که دوست دارد، قرار میدهد و دلبسته آن میشود. لذا دریدا نیز عشق را مبتنی بر واقعیت نمیداند، بلکه اساس را بر فعالیت ذهنی و تخیلی عاشق میگذارد. در سه تحلیل ارایهشده از عشق، عاشق سووهای است فعال که در دنیای درونی خود عشق را میزایاند و میکشد. تولد و مرگ عشق در دنیای درونی عاشق به واقعیت موجودی که عاشق به آن عشق میورزد، ربطی ندارد. سووه عاشق در این ارتباط همهکاره است و محبوب ابوهای غیرفعال.
نمی دونم از کجا شروع کنم؟
از
خوبیت از امیدت از حرفهای پر از ماهت یا از چشات که من’ کشته حتی از
عصبانیتت چون اونم برام غنیمته کاش بدونی که چه قدر دوستت دارم کاش بدونی
ارزشت بیشتر از این حرفهاست تو برام مثل بارونی که برام همیشه سبکی میاره
مثل بارون از آسمون به دل عاشق من می باره مثل بارون صدات برای دل آدمی
آرام و نرمه چه خوبه بودنت چه خوبهه احساست و حتی لمس کردنت انقدر دوست
دارم به اون شونه هات سرم’ بزارم’ حرفهای دلم’ بهت بگم باهات گریه کنم
باهات بخندم و هر لحظه به چشمای پر مهرت نگاه کنم چون اون چشمات من’ به
زندگی بیشتر وابسته می کنه. هر موقع صدای قشنگت’ می شنوم دلــــم می لرزه
یه جوری اروم و هیجان زده میشم از خودم از بودنم جدا میشم و خودم’ به تو
میسپارم اگه تو دلم باشی باور نمیکنی میگی این دل همونی که فکر میکنم
دوستم نداره ولی کاش از چشام بخونی که حتی بودنت گفتنت خواستنت و همه چیزت
برام از همه کس باارزش تر. می دونی ، زندگی من مثل یه کاغذ سیاه که تو
نقطه ی سفیدش هستی و هر لحظه که عشق من به تو زیاد می شه اون نقطه به اوج
خود می رسه و بزرگتر می شه و زندگی یه رنگ دیگه با تو می گیره هیچ کس تو
رو از من نمی تونه بگیره حتی خودت چون اسمت ، عشقت و بودنت تو دلم حک شده
و محاله که پاک شه یعنی خودم هم نمی زارم پاک شه عشقت بـــــرام مثل گلهای
بهاری هر روز تازه تر می شه به جای اینکه تکراری شه هر روز بوی قشنگتری به
خودش می گیره عشقت برام خیلی تازه و تازه تر هست مثل بوی بارون مثل بوی
یاسمن انقدر از ته دل نفس می کشم تا بیشتر به بودنت و عشقت معتاد بشم.
اما...
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی
طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود
به
او بگویید دوستش دارم به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من
در آن غرق شده . به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و
ترانه برد . و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
زندگی
چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟
اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگرعشق است
چرا به آن نمی رسیم ؟ اگرعشق نیست چرا عاشقیم؟:-؟؟
دیشب من در بند
کور دلان عشق ستیز بودم به گناه عاشق بودن چون عشقم را در پستوی خانه نهان
نکردم چون راز دلم در چشمانم پیدا بود مرا به گناه نشستن نزد زیباریی
دستبند زدن گفتند که چرا عاشقی؟ گفتند که شعله ای در دلت داری گفتند که
آتش گناه است و تو آتشی در دل داری دهانت را می بویند مبا دا گفته باشی
دوستت دارم دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد روزگار غریبیست
نازنین
آرزو دارم ماه همیشه کامل ودرخشان باشه وشما همیشه راحت
وخوب باشی هر وقتی شما خواستی تغییر بدی روشنایی رو بخاطر داشته باش من
بهترین شبها رو برات ارزو کردم
مثل یه گل رز به اب نیاز داره مثل فصٿل سال که به تغییر نیاز دارن مثل یه شاعرکه به قلم نیاز داره من به تٿ نیاز دارم
دونستی
اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چٿن لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی
اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی
ازدواج حقیقی یعنی هر روز عاشق همان شخص شدن
شاید
یه کسی شبها برای اینکه خوابتو ببینه به خدا التماس میکنه!! شاید یه کسی
به محض دیدن تو دستش یخ میزنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه!! مطمِئن باش
یکی شبها بخاطر تو تو دریایی از اشک میخوابه!! ولی تو اونو نمیبینی؟؟
شایدم هیچ وقت نبینی
تو را به یاد آن روز...... تو را به گلبرگ های خشک
آن رز خشکیده....... تو را به روز اول بار دیدنت.........تو را به اولین
نگاه عاشقانه....... تو را به یاد بارون روز نیامدنت..... تو را به تنهایی
روز رفتنت....... تو را به بوی بارون روز برگشتنت....... تنهایم مگذار دیگر
بوسه
اسم است چون عمومی است بوسه فعل است چون هم لازم است هم متعدی بوسه حرف
تعجب است چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند بوسه ضمیر
است چون از قید انسان خارج نیست بوسه حرف ربط است چون 2 نفر را به هم متصل
میکند
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او
اثر ندارد غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو
خبر ندارد
بزرگترین گناه: سکوت... بزرگترین شجاعت: بگویی دوستت
دارم... بزرگترین سرمایه: دوست... بزرگترین اسرار: صداقت... بزرگترین
افتخار: عاشق شدن... بزرگترین هنرعاشق ماندن
زیبا ترین گل با اولین
باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد . این پرپر
شد ن از گل نیست از طبیعت است و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است
می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...
نگٿ بار گران بودیمو رفتیم. نگو نامهربون بودیمو رفتیم. آخه اینها دلیل محکمی نیست. بگو با دیگران بودیم و رفتیم
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی
آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت
خواهم داشت
سعی کن یک مشت آب را در دست بفشاری. خواهی
دید که بسرعت ناپدید می شود. اما اگر به آرامی دست ات را در همان آب رها
کنی می بینی که با تمام وجود آب را حس می کنی
کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
مگه میشه از تو دل برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیس که نشونی تو نگیرم
به تو روزی میرسم من که بمیرم
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه م نمی جوشم
تصویر
چشمان تو را در رویا ها کشیدم، باغ گلی از جنس مریم ها کشیدم، تو گم شدی
در جاده های ساکت و دور، من هم به دنبال نفس هایت دویدم
گر امروز خواستی و نتوانستی ، که معذوری ... ولی اگر روزی توانستی و نخواستی ، منتظر روزی باش که بخواهی و نتوانی
اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم به اندازه ای که تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشی
عشق واقعی آن است که هر گاه با معشوقت بودی به آن فکر کنی که با او هستی چی هستی نه این که تنهایی کی هستی
روزگارم گله مندی شده است من بگیرم تو بخندی شده است ازدلم یاد نکردی شاید،عشق هم سهمیه بندی شده است
زندگی پژمردن یک برگ نیست بوسه ای در کوچه های مرگ نیست زندگی یعنی ترحم داشتن با شقایقها تفاهم داشتن
چه بسیارند کسانی که به هنگام غروب ، از غصه ناپدید شدن آفتاب چنان می گریند که ریزش اشک ها مانع از دیدن ستارگان می شود
کاش بدانی روشن ترین ستاره بخت منی . پس بتاب و دنیای مرا روشن کن
دیوانه
ات شدم برای وصال تو سر از پا نمی شناسم.دوست دارم همیشه در کنارت
باشم.دیگر نمی توانم عشقم را پنهان کنم بگذار همه عالم و آدم بدانند که
چقدر دوستت دارم
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست
بین من و تو اگه راه آهن باشه
##########
اگه یه عالمه کوه باشه
^^^^^^^^^^^
یا یه دنیا راه باشه
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
باز هم نمیتونه بین ما فاصله بندازه چون تــــــو........ تو قلبمی
نمیگم دوستت دارم
نمیگم عاشقتم
میگم دیونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیونست . . .
برچسبها:
شعرهای عاشقانه ,شعر عشق, حرف عاشق, عشقولانه, نامه عشق ,عاشقانه
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم
باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که
بالنده ام سازد.
.........
دو موجود هستی گرامی تر است
یکی میهن و دیگرش مادر است
ستایش کنم زن که او مادر است
که مادر سزاوار زیب و زر است
تو ای مادر من نوای میهن من
کنم خواب در اغوشت ای سرور من
...................
مادر:
کاشکی می شد بهت بگم؛
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم؛
بغض صدات و دوست دارم
جملات برای تبریک عید باستانی نوروز,تقدیم به دوستان عزیز eyd nowrooz :
***www.zavyeh.com***
دراین فرخنده فروردین و فرخ جشن نوروزی
نصیب دوستان ما سعادت باد و پیروزی
*******
فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد
********
> !!!!!!!!!!!!!!!!!!
> \=======/
این ماهی ها و سبزه عید تقدیم شما
سال نو پیشاپیش مبارک
********
nowrūz
(, various local pronunciations and spellings) is the traditional
iranian new year holiday celebrated in iran, northern iraq, turkey,
azerbaijan, afghanistan, albania, georgia, the countries of central
asia such as turkmenistan, tajikistan, uzbekistan, kyrgyzstan, and
kazakhstan, as well as among various other iranian and turkic people in
iraq, syria, pakistan, india, northwestern china, the caucasus, the
crimea, and the balkans.
اس ام اس ماهی شب عید:
> * > *
> *
> >
yadet bashe man avalin kasi bodam ke barat mahiye eyd ferestadam.
هرچه بیشتر انسان ها را می شناسم، سگ ها را بیشتر ستایش می کنم
--
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد
--
زندگی سه لحظه اش زیباست دیدن تو خندیدن تو بوسیدن تو ...
--
منتظر
دیدار تو هستم، سهل است بگویم که گرفتار تو هستم، من در پی این حادثه
غمخوار تو هستم، هر چند که دور از منی و من ز تو دورم، بر جان تو سوگند که
دوستدار تو هستم
--
بازیچه دست یار بودن عشق است/ درپنجه غم شکاربودن عشق است/ در محاکمه ای که یار باشد قاضی / محکوم طناب دار بودن عشق است
--
تست معرفت:
1-اگه دوسم داری یک جوک بفرست
2-اگه عاشقمی بهم زنگ بزن
3-اگه برات مهمم یک تک زنگ بزن
4-اگه دوست داری منوببینی یکsmsخالی بفرست
5-اگه ازمن خوشت نمیادهیچکاری نکن
--
امروز قلبم درد گرفته بود. فکر کنم یه کمی تپل شدی و جات تنگ شده
--
منتظر کسی باش که اگه حتی در ساده ترین لباس بودی، حاضر باشه تو رو به همه دنیا نشون بده وبگه که:
"این دنیای منه
--
اگر
دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای
درد است بدان عاشق شدن از بهر و رنج است اگر عاشق شدن یک گناه است پس دل
عاشق شکستن صد گناه است
--
وقتی که خدا داشت منو بدرقه می کرد بهم
گفت: جایی که میری مردمی داره که میشکوننت ، نکنه غصه بخوری ، من همه جا
باهاتم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب میذارم که
جا بدی ، اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمگردی پیشم
--
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیس
--
اگه
کسی رو دوست داشته باشی، نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی... نمی تونی
دوریش را تحمل کنی... نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری... نمی تونی
بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ... واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن
--
به
چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که
جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن
بلد است
--
عشق با روح شقایق زیباست، عشق با حسرت عاشق زیباست، عشق با نبض دقایق زیباست، عشق در حسرت دیدار تو بودن زیباست
--
دیروز روز جهانی آوارگان بود. توقع داشتم یه تبریک خشک و خالی بهم می گفتی که یه عمره آوارتم
--
اگه گفتی love is your face یعنی چی؟
یعنی جمالتو عشقه
--
پاییز از زمستون غمگین تره چون بهار و ندیده، ولی من از پاییز غمگین ترم ، چون خیلی وقته تو رو ندیدم
--
یک قطره اشک مى اندازم تو دریا
تا زمانى که پیداش کنى دوستت دارم.
اگه پیدا کردی اون وقت تو رو فراموش می کنم
سروش هیچ کس : 09123045650
کرکس : 09132323620
رضا پیشرو : 09126275862
حسین تهی : 09329510111
سینا نرگال : 09125342749
حسین ابلیس : 09156437687
سامان فینچر : 09125342749
بابک تیغه : 09122276501
امیر تتلو : 09123702067
پارسا دیاکو : 09121395668
شاهین فلاکت :09329169569
ساسی شیدی : 09124617732
آهورا : 09122347680
حسام استپس : 09122796320
پارازیت : 09111544572
بیباک : 09126543287
سعید توپاک : 09125879347
داریا : 02177459712
کامی ام سی : 09122503820
ابوالفضل خیانت :09352484339
آهورا :09122347680
پارازیت :09111544572
بیباک :09126543287
سعید توپاک :09125879347
"به نام خدا"
نام و نام خوانوادگی:سروش لشکری
تاریخ تولد: ??/?/???? تخلص هنری:هیچکس تحصیلات:دانشجوی مترجمی زبان
وی اهل میدان ونک در تهران است.
یکی از اولین رپرهای ایران است.او ??? را برای معرفی رپرهای تهرانی در ? سال پیش درست کرد.او از سه رقم کد تلفن شهر تهران برای اسم این گروه استفاده کرد و آن را تبدیل به یک سمبل برای شهر تهران در رپ کرد. آهنگ های اول هیچکس
به زبان انگلیسی و درباره ی مشکلات اجتماعی در ایران بود. بعد از آن تصمیم گرفت به زبان فارسی رپ کند زیرا بهتر می توانست احساسات خود را بیان کند.بعد از خواندن چند آهنگ هیچکس
شروع به تجربه کردن سبک های مختلف در رپ کرد.همانطور که می بینید او هم اکنون در هر اهنگ خود یک نوآوری دارد.او از سازهای ایرانی مثل سه تار درآهنگ هایش استفاده کرد و همچنین همکاری او با ریویل برای تلفیق رپ فارسی با رپ غربی یکی از نوآوری های او در رپ فارسی بود. هیچکس
همیشه سعی کرده کاری نو برای شنوندگان و طرفداران خود ارائه دهد. طبق شایعتی که ما شنیدیم وضع مالی او آن قدر خوب است که به قول معروف پولش از پارو بالا می رود(البته این را باید مدیون وضع مالی پدرش باشد!)با این حال او هیچوقت رپ کردن را کنار نگذاشته و همیشه دنبال پیشرفت بوده است. هیچکس
هم اکنون بر روی آهنگهای جدید خود کار می کند که برای سال آینده آماده می شوند.سروش لشکری چندی پیش اولین آلبوم موسیقی رپ خودش تحت عنوان جنگل آسفالت را ارائه داد.همچنین هیچکس پیش از تدارک آلبوم جنگل آسفالت بیش از ?? ترانه رپ به زبان فارسی منتشر کردهاست. مهدیار آقاجانی نام آهنگساز ترانههای هیچکس در آلبوم جنگل آسفالت است. سروش لشکری در آهنگهایی که میخواند مدام تاکید شدیدی بر وجود خون آریائی در رگهایش میکند و همچنین برای خودش از القابی نظیر : طیب و پدر خوانده و پدر رپ فارسی استفاده میکند.همچنین در آهنگهایش از وجود لاتهای بیخطر در زندان صحبت میکند.
چندی پیش شایعی بود مبنب بر اینکه هیچکس قبل از آنکه رپر شود عضو فعال بسیج بوده ولی خودش در مصاحبه با بی.بی.سی این شایعه را رد کرد.
در ضمن یاد آور می شوم که نام سروش لشکری(هیچکس) به عنوان اولین رپر فارس در دائره المعارف ویکیپدیا ثبت شده است.
دوستان عزیز سایت ملوسه معدود سایت هایی است که آی دی و حتی شماره تلفن هیچکس را دارد.
hiChkas_021@yahoo.com :ایمیل
09123045650شماره موبایل هیچکس
رضا پیشرو
رضا پیشرو متولد بهمن ماه 1364 است.او از 5 سال پیش
شروع به رپ خوانی کرده است که طی آن دو آلبوم بیرون داده است.او در آلبوم
اول خود که وقته کثیف نام داشت در حدود 18 آهنگ پخش کرد که تعدادی از آنها
در نت پخش نشد. نکته جالب این است که آهنگ وقته کثیف هیچوقت بر روی نت
نیامد.
اگر بخواهیم از آلبوم اول رضا چند آهنگ زیبا نام ببریم می تواینم به نام اهنگهای پرده اخر و لبخند تلخ و وقته کثیف اشاره کرد.
رضا
در طول 5 سال سابقه کاری خود بدترین اهنگ های خود را از این آلبوم نام می
برد آهنگ هایی که با ابد و داریا در ابتدای کارش رکورد کرده
بود...مانند:فاک زدبازی با همکاری داریا و فینچر(که رضا ابراز پشیمونی کرد
از خوندن این اهنگ).تغیر به همراهی داریا و فینچر.محبوبیت و مقابله هردو
با همراهی ابد و خودخواه با همکاری داریا.
آلبوم
دوم او که واقعیت نام دارد تحول عظیمی در سبک رپ در ایران بوجود آورد.این
آلبوم از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است .رضا پیشرو در این آلبوم در
حدود 10 الی 12 آهنگ خوانده است که هر کدام از زیبایی خاصی برخوردار
است.این آلبوم با اهنگ های زیبا و تکست های قویش باعث شد رضا را در صدر
برترین رپرهای ایران جای دهد.
بیشتر
آهنگهای این آلبوم با همکاری امیر تتلو بهترین خواننده سبک آر اند بی در
ایران است.رضا دلیل اینکار را صدای زیبای امیر و دلنشین بودن سبک آر اند
بی اعلام میکند.
اکثر آهنگ های این
آلبوم زیبا هستند و تعدادی از انها از پرطرفدار ترین آهنگ های پرشین رپ
هستند.مانند:واقعیت(با موضوع سیاسی به همراه ابلیس علی کینگ و تتلو)باید
برم(موضوع شخصی)برو از پیشه من (با همکاری تتلوتهی و روزبه)سفری بی
انتها(آهنگ معنوی با همکاری امزیپر) زندانی و چشام ندید و... .
پیشرو
و 3پاک القاب رضا بودند که وی در اواسط کارش تصمیم می گیرد لقب 3پاک را
واسه همیشه از خود دور کند به همین دلیل آهنگی با نام فقط 021 می خواند که
در آن به این موضوع اعلام می شود.
آهنگ
مورد علاقه رضا باید برم است که در اخر این آهنگ اعلام می کند 2سال رپ
نخواهد خوند اما به دلایلی نتوانست اینکارو بکند و تصمیم گرفت ادامه دهد و
خیلی هارو با این تصمیم خوشحال کرد.
رضا پیشرو همیشه از سروش لشکری ملقب به هیچکس به عنوان برترین رپ کن ایران در کنار خود نام میبرد.
وی می گوید برای انتخاب بهترین خواننده فقط نیاز به گوش دادن به آهنگ های او نیست بلکه باید واقعیت زندگی اورا دانست.
نامزد
وی که ملقب به آتش است تا به اینجا دو اهنگ بیرون داده است که یکی با
همکاری خود رضا و پیمان قدرت بود و دیگری هم به تنهایی رکورد کرده است
صادقانه جواب بدهید! پایین سوالات را نخوانید، تستتان خراب می شود!
1. به سمت خانه ی دوست پسر/دوست دخترتان در حرکت هستید. دو راه برای رسیدن به آنجا پیش روی شماست. یکی راهی مستقیم است که شما را خیلی زود به مقصد خواهد رساند اما خیلی خسته کننده است. راه دیگر خیلی طولانی تر از راه اول است اما جالب و سرگرم کننده است، و حوصله تان هم سر نخواهد رفت. شما کدام راه را برای رسیدن به دوست پسر/دوست دخترتان انتخاب می کنید؟
2. در راه به دو بوته ی گل رز برخورد می کنید، یکی پر از گل های رز قرمز و دیگری پر از گل رزهای سفید است. تصمیم می گیرید که 20 شاخه از این گل ها برای دوستتان بچینید. این گل ها را می توانید از هر ترکیبی انتخاب کنید. حال بگویید چه تعدادی قرمز، چه تعدادی سفید، یا اینکه همه را سفید و همه را قرمز انتخاب می کنید؟
3. سرانجام به مقصد می رسید. یکی از اعضای خانواده ی دوستتان در را برای شما باز میکند. می توانید از او بخواهید که دوستتان را صدا کنند، یا اینکه خودتان برای صدا کردن او می روید؟
4. به سمت اتاق دوست پسر/دوست دخترتان می روید، ولی کسی آنجا نیست. تصمیم می گیرید که گل ها را همانجا بگذارید. آنها را روی تختخواب می گذارید یا روی طاقچه ی پنجره؟
5. بعد زمان خواب فرا می رسد. شما و دوست پسر/دوست دخترتان در اتاقهایی مجزا می خوابید. صبح وقتی که زمان بیدار شدن می رسد، به اتاقش می روید تا ببینید چه می کند. وقتی به اتاقش می رسید، او خواب است یا بیدار؟
6. حالا وقت برگشتن به خانه رسیده است. باز بگویید که برای برگشت کدام راه را انتخاب میکنید، راه کوتاه اما ساده، یا راه طولانی ولی سرگرم کننده را؟
و اما جواب ها.....
1. راه نمایانگر حالت عاشق شدن شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی اینکه خیلی زود و به آسانی عاشق می شوید. اگر راه طولانی را انتخاب کنید، شما برای خودتان زندگی می کنید و زود در دام عشق گرفتار نمی شوید.
2. شمارش تعداد گل های قرمز نمایانگر میزان دَهِش شما در رابطه تان است، و تعداد گل های سفید نمایانگر توقعات شما از طرف مقابل است. اگر 18 شاخه گل قرمز و 2 شاخه گل سفید انتخاب کنید، یعنی در رابطه %90 دهش دارید و درعوض فقط %10 توقع دارید.
3. این سوال نمایانگر رفتار شما در برخورد با مشکلاتی است که در رابطه تان پیش می آید. اگر از اعضای خانواده می خواستید که دوستتان را صدا کند، یعنی فردی هستید که از ایجاد مشکلات در رابطه احتراز می کنید و درصورت وقوع مشکل، امیدوارید که به خودی خود حل شود. اما اگر خودتان برای صدا کردن دوستتان می روید، یعنی فردی رک و راست تر هستید و برای حل مشکلات فوراً اقدام می کنید.
4. محلی که برای گذاشتن گل ها انتخاب میکنید، نمایانگر میزان علاقه ی شما برای ملاقات کردن دوست پسر/دوست دخترتان است. اگر گل ها را روی تختخوابش بگذارید یعنی دوست دارید او را زود به زود ببینید. اما اگر آنها را روی طاقچه ی پنجره بگذارید یعنی دوست ندارید او را مداوماً یا زیاد ملاقات کنید.
5. این سوال نمایانگر نگرش شما به شخصیت طرف مقابلتان است. اگر ببینید که خواب است، شخصیت دوست پسر/دوست دخترتان را می پسندید و او را همانطور که هست دوست دارید. اما اگر ببینید که بیدار است، شما می خواهید که دوستتان برای شما تغییر کند.
6. راه برگشت به خانه نمایانگر این است که چه مدت در رابطه ی عشقیتان می مانید. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی خیلی ساده و زود از کسی دل می کنید و رابطه تان را بر هم می زنید. اما اگر راه طولانی تر را انتخاب کنید، طولانی تر در رابطه هایتان میمانید.
- مردان خوب، زشت هستند.
2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.
3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.
4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.
5- مردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند، پولدار نیستند.
6- مـردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند، تصور می کنـنـد مـا بـه دنبال مال آنها هستیم.
7- مردان خوش قیافه و بی پول، بدنبال پول ما هستند.
8- مردان خـوش قـیافه، که آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف علاقمندند، تصور نمیکنند که ما به اندازه کافی زیبا هستیم.
9- مردانی که تصور می کـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف علاقمندند، تا حدی خوش قیافه و پولدار هستند، آدمهایی ترسو و بزدل میباشند.
10- مردانی که تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم نمی شوند).
11- مردانی که هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی که ما پیشقدم می شـویم، اتوماتیک وار علاقه را در ما از بین میبرند
فناوری اطلاعات در آموزش پزشکی
فدراسیون جهانی آموزش پزشکی (WFME) یک
سازمان غیردولتی مرتبط با سازمان بهداشت
جهانی (WHO) و شش انجمن منطقه ای تحت پوشش
آن است که با دستیابی به کیفیت مطلوب در
کلیه سطوح آموزش پزشکی در سطح جهان (پزشکی
عمومی؛ تخصصی؛ آموزش مداوم پزشکان) راه
اندازی شده است.
از سال ۱۹۹۷ با گسترش اینترنت، توسعه
ناگهانی در کاربرد فناوری اطلاعات و
ارتباطات ICT در آموزش پزشکی نیز پدید آمد
که ظرفیت بالقوه ای ایجاد نمود و از طرفی
یک راهنما یا دستور العمل را ضروری ساخت.
این فناوری امکان دستیابی به اطلاعات و
دانش تخصصی را مستقل از مکان و زمان فراهم
کرده و زمینه را برای همکاری گسترده
آموزشی با امکان خودارزیابی و دریافت
بازخورد ایجاد می کند.
ICT ظرفیت بالقوه ای را در عرصه آموزش
ایجاد کرده و امکان ایجاد محیط یادگیری
مؤثر با بازخورد فوری و مرتبط با محتویات
آموزش را فراهم می کند و از این رو WFME
از سال ۱۹۹۷ کمیته ای از مشاوران را جهت
استفاده از کامپیوتر در آموزش پزشکی تشکیل
داده و از آنها خواست تا راهنمایی برای
ادغام این ابزار جدید با برنامه آموزشی
تهیه کند.
دانش پزشکی و تحقیقات مربوطه وابستگی
زیادی به مدیریت اطلاعات دارد. اینترنت
فرصت هایی را برای ارتباط دانشکده های
پزشکی در سطح جهان با یکدیگر و به اشتراک
گذاشتن مواد آموزشی به کمک کامپیوتر را
فراهم می کند.کامپیوتر با ظرفیت بالای
مدیریت اطلاعات و ارتباطات، قوی ترین
ابزار برای پردازش دانش پزشکی و گشودن
راههای جدید در فرآیند آموزش است.
اینترنت یادگیری آزاد را در داخل دانشکده
ها و نقاط دوراز دسترس تسهیل می
کند.کامپیوتر به تنهایی نیز به وسیله
اساتید در کلاس درس برای آموزش یا به
وسیله دانشجویان جهت خود آموزی قابل
استفاده است و اتصال کامپیوترها به یکدیگر
در یک شبکه محلی؛ مدیریت آموزشی به کمک
کامپیوتر را ساده کرده و امکان ارتباطات
کامپیوتری در داخل مؤسسه را فراهم می کند.
راهنمایی ها
۱- تعیین تناسب کامپیوتر برای آموزش پزشکی
تکامل روشهای یاددهی و یادگیری باید به
دنبال نیازهای آموزشی و پشتیبانی امکانات
فناوری یا سیاستگذاری های مؤسسات باشد.
ICT ظرفیتی بالقوه وسیعی برای بهبود کیفیت
در آموزش پزشکی و تخصصی فراهم می کند و
ممکن است باعث ایجاد راههایی جهت استفاده
از منابع دیگر شود.
برای هر فعالیت آموزشی باید به این سؤال
پاسخ داد که ICT چگونه می تواند دستیابی
به اهداف آموزشی را تسهیل کند. در اینجا
می بایست ابتدا چگونگی استفاده از ICT در
آموزش تعیین و تبیین شود:
الف- توسط محتوا
قبل از تهیه مواد آموزشی جدید باید اهداف
آموزش مشخص شود. مزایای فرض شده برای
آموزش به وسیله کامپیوتر باید به صورت
شفاف تعریف شود. پیشنهاد می شود قبل از
تولید مواد آموزشی جدید قابلیت دستیابی به
برنامه درسی و اطلاعات مورد بازنگری دقیق
قرار گیرد.
تغییر ناگهانی در محیط یک پارچه فعلی
بدترین نظریه است. باید اساتید و
دانشجویان نقشی فعال در ایجاد محتوا جهت
منابع چند رسانه ای جدید داشته باشند.
همکاری بین بخشی با کارشناسان علوم
کامپیوتری، گرافیک، طراحی و علم تعلیم و
تربیت برای دستیابی به مفید بودن و بالا
بردن کیفیت محصولات چند رسانه ای توصیه می
شود. ICT امکان مشارکت در منابع درسی را
در سطح جهان فراهم می سازد.
اصول آموزش پزشکی به سرعت منتشر و توسعه
می یابد و بنابراین برنامه های آموزش
پزشکی بر پایه کامپیوتر باید قابل تغییر
براساس نیازهای محلی و تطبیق با نگرشهای
جدید باشد.
باید هر یک از اساتید خود را مالک فرآیند
بداند و مواد آموزشی را جهت استفاده مناسب
در محیط جدید روزآمد نماید. بنابراین مواد
آموزشی که اصولاً برای دوره آموزشی پزشکی
عمومی تولید می شود، برای تحصیلات تکمیلی
تخصصی و آموزش مداوم پزشکی نیز قابل
استفاده خواهد بود.
ب- ادغام ICT در برنامه آموزشی
توصیه می شود موضوعاتی از برنامه آموزشی
که به صورت مؤثر قابل ادغام با ICT است
کاملاً مشخص گردد.اساتید باید جهت کاربرد
مناسب فناوری مخصوصاً در زمینه های تدریس
در کلاس، گروه های کوچک خودارزیابی، دروس
و آزمایشگاه های on-line آموزش داده شوند.
لازم است اساتید با چگونگی استفاده از
فناوری آشنا شوند تا در زمان مناسب به
تهیه مواد آموزشی علاقه مند شوند.فعالیت
های دانشجویان باید برای توسعه آموزش به
وسیله ICT تشویق شود. ممکن است دانشجویان
از کامپیوتر به عنوان ابزاری مهم جهت
یادآوری مجدد اطلاعات و بازسازی آن
استفاده کنند.
۲- دسترسی به فناوری مناسب
استفاده مناسب از ICT نیازمند دسترسی به
فن آوری مناسب، آموزش چگونگی استفاده از
فن آوری و برنامه ریزی درازمدت در این
زمینه است.
الف- دسترسی
۱. دسترسی اساتید و دانشجویان به خدمات
پست الکترونیک
۲. دسترسی به کامپیوتر در دانشکده پزشکی و
در منزل همراه با ارتباط اینترنتی (اگر
دانشجویان در خوابگاه زندگی می کنند
کامپیوتر آنها مستقیماً به شبکه دانشگاه
متصل گردد.)
۳. کمک به خرید سخت افزار و نرم افزار
(خرید انبوه) یا هماهنگی جهت خرید اقساطی
توسط اساتید و دانشجویان از طریق مذاکره
با سرویس دهنده های اینترنتی مشخص.
۴. کامپیوتر مورد نیاز و امکانات ارائه
ویدئویی دروس از طریق ایجاد شبکه در مکان
های آموزشی.
۵. امکانات اتصال کامپیوترهای شخصی اساتید
به اینترنت.
ب- آموزش و پشتیبانی
۱. از طریق ایجاد مرکز مشاوره و راهنمایی
تلفنی دانشجویان و اساتید را به استفاده
از کامپیوتر و اینترنت در منزل تشویق
کنید.
۲. میزان صلاحیت و آشنایی دانشجویان را با
ICT تعیین و درصورت نیاز امکانات آموزش
آنها را فراهم نمایید.
۳. امکان حمایت فنی کارکنان در کلیه سطوح
و مشارکت آنها در توسعه دانشکده را فراهم
کنید.
۴. در آموزش اساتید روی یک گروه اصلی
تمرکز کنید و اجازه دهید که آنها همکاران
خود را آموزش دهند.
۵. سطوح متفاوت صلاحیت اساتید برای
دستیابی به حداقل مهارت لازم جهت ارائه
الکترونیکی مواد آموزش را مشخص سازید.
۶.از وب جهت اهداف مدیریتی استفاده کنید.
ج- برنامه ریزی
۱. از محدودیت های پهنای باند اینترنتی در
زمان برنامه ریزی و اجرای برنامه های چند
رسانه ای بر پایه وب آگاه باشید.
۲. بر روی استانداردهای مشترک در اجرا و
تناسب در خواست های سیستم با حداقل
موضوعات مورد بحث توافق کنید و روی نوعی
از فن آوری تمرکز کنید که فعالیتهای گروهی
را تسهیل می کند.
۳. از توسعه استانداردهای نرم افزارهای
آموزشی آگاه باشید.
۴. دقت کنید که دانشجویان خود منابع
آموزشی را معرفی کرده و در برنامه ریزی و
توسعه و مراحل تولید مشارکت کنند.
۵. امکانات لازم را برای جایگزین کردن
تجهیزات کامپیوتری فراهم نموده و جاهایی
را که نیاز به فن آوری جدید ندارد مشخص
نمایید.
۶. بدانید که استفاده مناسب از فن آوری
جدید ممکن است شکل جدیدی از یادگیری را
ایجاد کند که نیازمند تغییر در برنامه های
مؤسسه خواهد بود.
۷. در مورد دانشجویان معلول براساس توصیه
های ملی و بین المللی عمل کنید.
۳- یافتن اطلاعات جهت توسعه الکترونیکی
آموزش پزشکی
راهنماهای متعدد منابع دیجیتالی در سطح
ملی و منطقه ای وجود دارد که متأسفانه هیچ
کدام کامل نمی باشند، در اینجا به تعدادی
اشاره شده است:
۱.از طریق موتورهای جست وجو سایتهای
اینترنت را از نظر نر م افزارهای رایگان
بررسی کنید.
۲. لیست خدمات دهندگان: بهتر است دانشکده
های پزشکی، اساتید و دانشجویان با همکاران
خود از طریق پست الکترونیکی ارتباط برقرار
کنند یکی از روشها استفاده از لیست های
موجود در سرویس دهنده ها است.
۳. لیست Med-ed به وسیله انجمن دانشکده
های پزشکی آمریکا اداره می شود. تمرکز این
گروه بر روی اطلاعات و ارسال اطلاعات
براساس استفاده از فن آوری در آموزش پزشکی
است. لیست این پست الکترونیکی توسط بیش از
۹۰۰ مدرس علوم پزشکی در دنیا استفاده می
شود و منبعی آماده جهت تبادل نرم افزارهای
مناسب است.
۴. لیست MEDIMED یک لیست اروپایی است که
بر روی آموزش پزشکی تمرکز دارد و حدود ۲۰۰
کاربرد با ثبت رایگان دارد.
۵. لیست یا راهنماهای ملی یا منطقه ای نرم
افزارهای موجود برای مثال عبارتند از:
- لیست وب سایت های حمایت شده توسط کمیته
هایی از قبیل IMIAWGI از هیدل برگ و انجمن
دانشکده های دندانپزشکی اروپا.
- خلاصه مقالات در مدلاین / همایشهای
متخصصان علوم پزشکی یا سازمانهای اطلاع
رسانی اغلب همراه با برگزاری نمایشگاه
است. اطلاعات مربوط به آنها در مجلات
تخصصی قابل دستیابی است و یا در مدلاین
نیز جمع آوری شده است.
۶. راهنماهای نرم افزاری: متأسفانه هیچ
منبع مشخصی وجود ندارد ولی بعضی از منتشر
کنندگان، کاتالوگ های on-line دارند.
پارتیشنبندی هارد دیسک
آیا
تا به حال تلاش کرده اید که سیستم خود را پارتیشن بندی کنید به
جای این که سیستم خود را به فرد دیگری بسپارید تا این کار را
برای شما انجام دهد؟ برای این کار ابتدا باید بدانید پارتیشن
بندی چیست؟
پارتیشن بندی به بیانی ساده، عبارت است از تقسیم
کردن فضای هارددیسک به دو یا چند قسمت به طوری که هر یک از این
قسمت ها از دید ویندوز همانند یک هارددیسک مستقل عمل می کنند.
امروزه بالا رفتن فضای هارددیسک هایی که برای کامپیوترها خریداری
می شود، پارتیشن بندی را امری تقریبا ضروری کرده است، چرا که چند
دیسک کوچک، بهتر از یک دیسک بزرگ، اطلاعات را نگهداری می کنند.
امروزه بسیاری از کامپیوترها به هارددیسکی با ظرفیت بالا مجهزند
اما از این فضا به نحو مناسب استفاده نمی شود. معمولا اطلاعات
شما، فایل ها و برنامه های ویندوز در کنار هم روی درایو C می
نشینند و اگر اتفاقی برای سیستم بیفتد، همه چیز با هم از بین می
رود. اما با تقسیم بندی هارد به دو یا چندتکه، درواقع دو یا چند
درایو مستقل از هم دارید، که خراب شدن یکی، هیچ تاثیری روی
اطلاعات بقیه درایوها نمی گذارد. بدین ترتیب، می توانید فایل های
اطلاعاتی خود را از فایل های برنامه ای ویندوز جدا کرده و اسناد،
عکس ها و فیلم های خود را حتی درصورت از کارافتادن ویندوز حفظ
کنید. مطلب زیر
اسرار پارتیشن بندی را به سادگی به کاربران آموزش می دهد.
یک راه حل; بک آپ
یکی از دلایلی که بسیاری از
کاربران به خاطر آن از سیستم خود به طور کامل بک آپ نمی گیرند
این است که جایی برای نگهداری فایل بک آپ ندارند. بک آپ گرفتن
روی CD هم وقت گیر است و اگر هم قرار باشد به طور منظم این کار
را انجام دهید، خیلی زحمت دارد. اما بک آپ گرفتن روی هارددیسک،
هم سریع، هم آسان و هم بی دردسر است. البته بعید است که همه روی
سیستم خود دو هارددیسک داشته باشند، اما خوشبختانه اگر دو
پارتیشن داشته باشید، می توانید از دومی به عنوان بک آپ پارتیشن
اول استفاده کنید. در این حالت می توانید کل ویندوز را روی
پارتیشن دوم بک آپ بگیرید تا هر وقت ویندوز از کار افتاد یا
دردسر درست کرد ظرف کم تر از نیم ساعت، آن را با تمام برنامه ها
و نرم افزارهایش برگردانید. البته توجه داشته باشید که این کار
شما را از خطر آسیب دیدگی فیزیکی هارد نجات نمی دهد، یعنی اگر
هارددیسک به طور فیزیکی اشکال پیدا کرد و قابل استفاده نبود دیگر
نمی توانید از بک آپ خود استفاده کنید. به همین دلیل همیشه بهتر
است روی CD هم یک نسخه بک آپ داشته باشید. اگر می خواهید درک
بهتری از نحوه پارتیشن بندی هارد داشته باشید، باید ابتدا با خود
هارددیسک به صورت پایه ای آشنا شوید. هارددیسک به صورت فیزیکی از
چند دیسک مغناطیسی تشکیل شده است که در فواصل بسیار کوچک روی
همدیگر انباشته شده اند و یک محور مرکزی آن ها را درجای خود ثابت
نگه می دارد. این صفحات حول این محور می چرخند و می توانند
اطلاعات مغناطیسی را در هردو روی خود ثبت کنند. برای خواندن و
نوشتن اطلاعات روی صفحات هدهایی تعبیه شده اند که قابل حرکت
هستند. برای درک بهتر موضوع، دستگاه های گرامافون را در نظر
بگیرید که یک صفحه داخل آن می چرخد و هد روی صفحه گذاشته می شود.
منتها این مقایسه خیلی هم درست نیست; چرا که در گرامافون فقط یک
هد وجود دارد که آن هم با صفحه تماس فیزیکی دارد. در حالی که در
هارددیسک چنین نیست (برای هر صفحه یک هد گذاشته شده و تماس
فیزیکی هم ندارند) دیگر این که هد، در گرامافون به صورت مارپیچی
به طرف مرکز صفحه حرکت می کند. درحالی که در هارددیسک، هدها با
آزادی کامل به جلو و عقب می روند. چرش صفحات و جلو و عقب رفتن
هد، باعث می شود که هر نقطه از دیسک قابل دسترسی باشد.
اسرار فرمت کردن
برای این که هارددیسک قابل
استفاده باشد،قبل از هر چیز باید فرمت شود. فرمت کردن هارد آن را
به وضعیت «صفر» می برد تا اطلاعات روی آن قابل ذخیره و بازیابی
شوند. معمولا سازنده هارددیسک یک فرمت اولیه یا اصطلاحا «سطح
پایین» روی هارد انجام می دهد و شما فقط باید فرمت سطح بالا روی
آن انجام دهید تا سیستم فایلی روی آن قابل اعتماد باشد. فرمت سطح
پایین ساختار فیزیکی اولیه دیسک را شکل می دهد. یعنی تراک ها،
سکتورها و سیلندرها را می سازد. تراک مثل شیارهای روی صفحات
گرامافون هستند. با این تفاوت که شیارها در صفحه گرامافون به
صورت مارپیچی به مرکز صفحه منتهی می شوند، ولی در هارددیسک،
شیارها هم مرکزی هستند و هر چه به مرکز نزدیک تر می شویم، دایره
کوچک تر می شود. هر شیار با یک خط فرضی که از مرکز صفحه بیرون
کشیده شده (شبیه به پره های چرخ یک دوچرخه) به چند سکتور تقسیم
می شود. هرسکتور می تواند اندازه مشخصی از اطلاعات را نگهداری
کند. هرچه از مرکز صفحه به طرف بیرون می رویم. سکتور بزرگ تر شده
و در نتیجه اطلاعات بیش تری را می تواند ذخیره کند. یادتان باشد
که شیارها هم روی صفحه و هم پشت صفحه تشکیل می شوند. به عبارت
دیگر، پشت و روی صفحه قابلیت ذخیره سازی اطلاعات را دارد.
شیارهایی که از مرکز صفحه فاصله یکسانی دارند، در تمام صفحات
تشکیل دهنده هارددیسک از بالا به پایین سیلندر یا استوانه را
تشکیل می دهند. بنابراین، هر هارددیسک به تعداد شیارهای هر صفحه
خود سیلندر دارد. با دسته کردن تعدادی از این سیلندرهایی که در
مجاورت یکدیگر قرار دارند، پارتیشن ساخته می شود. به عبارت دیگر
وقتی هارددیسک را پارتیشن بندی می کنید، در واقع قسمت های لوله
ای شکل را روی صفحات هارد جدا می کنید. قطر هر لوله بستگی به
سایز پارتیشن شما دارد. مثلا در هارددیسکی که فقط یک پارتیشن
دارد، قطر این لوله به اندازه کل مساحت صفحه هارددیسک است.
فرمت منطقی هارددیسک
بعداز این که هارددیسک خود
را به چند پارتیشن تقسیم کردید، باید هریک را به صورت منطقی
(logical) فرمت کنید تا اطلاعات روی آن ها قابل ذخیره باشند.
فرمت کردن منطقی هارددیسک یا پارتیشن، سیستم فایل (system file)
را روی آن سوار می کند که سیستمی برای نگهداری و سازمان دادن به
اطلاعات شما است. برای درک بهتر موضوع فرض کنید بخواهید کتابخانه
ای را بر پا کنید. ابتدا باید ساختمانی را که برای کتابخانه در
نظر گرفته اید قفسه گذاری کنید تا کتاب ها داخل قفسه ها نگهداری
شوند. بعد باید شیوه ای را برای مرتب کردن کتاب ها اتخاذ کنید تا
دسترسی به هر کتاب به سرعت و سهولت امکان پذیر باشد. این شیوه می
تواند به این صورت باشد که مثلا کتاب ها را به ترتیب حروف الفبای
عناوین آنها پشت سر هم داخل قفسه ها بگذارید، یا این ترتیب می
تواند بر اساس مثلا نام نویسندگان باشد. قفسه بندی کتابخانه مثل
پارتیشن بندی هارددیسک و شیوه انتخابی شما در نگهداری کتاب ها،
مثل فرمت کردن منطقی هارددیسک است. هیچ کتابخانه ای نمی تواند
بدون قفسه بندی سیستم فهرست نویسی دوام بیاورد. سیستم عامل
کامپیوتر هم بدون سیستم بایگانی قابل استفاده نیست.
پارتیشن بندی
فکر می کنم حالا درک روشنی از
مسئله پارتیشن بندی داشته باشید. پس حالا باید دانسته های خود را
به مرحله عمل برسانید. برای ساخت پارتیشن جدید هم می توانید از
همان ابتدای کار هنگام نصب ویندوز اقدام کنید. هم می توانید بعد
از نصب ویندوز به کمک برنامه های مخصوص پارتیشن بندی این کار را
انجام دهید. روش اول باعث می شود کل هارد شما پاک و همه چیز از
نو ساخته شود. بنابراین اگر از قبل اطلاعاتی روی هارد خود دارید
که نمی خواهید از دست بدهید، باید از آن ها بک آپ بگیرید. سپس CD
بوت ویندوز XP را داخل درایو گذاشته و در برنامه Setup
دستورالعمل پارتیشن بندی هارد را دنبال کنید. اگر نمی خواهید
اطلاعات خود را با پارتیشن بندی از دست بدهید، بهتر است از نرم
افزارهای مخصوص این کار استفاده کنید. برنامه های زیادی در این
زمینه وجود دارند که به صورت رایگان از اینترنت قابل دریافت
هستند، ولی تقریبا هیچ یک از آن ها نمی توانند سیستم NTFS را
پارتیشن بندی کنند. سیستم NTFS نوعی سیستم بایگانی است که در
کارایی ویندوز XP نقش مهمی دارد. بنابراین بهتر است از نرم
افزارهای جدید تر و معروف تر در این زمینه استفاده کنید. یکی از
این نرم افزارها Magic Partitions نام دارد.
تبدیل سیستم
فایل
بسیاری از ابزارهای پارتیشن بندی قابلیتی دارند که
بدون از بین بردن اطلاعات می تواند سیستم بایگانی پارتیشن شما را
تغییر دهد. اگر تا به حال از سیستم بایگانی FAT32 استفاده می
کردید و هیچ دلیل خاصی برای داشتن این سیستم ندارید، بهتر است آن
را به سیستم کارآمدتر NTFS تبدیل کنید. برنامه Magic Partition
می تواند این کار را انجام دهد. یکی از خوبی های داشتن دو
پارتیشن و جداکردن ویندوز از اطلاعات شخصی این است که اگر مجبور
شدید ویندوز را از نو نصب کنید، می توانید با خیال آسوده پارتیشن
مربوطه را فرمت کنید و به پارتیشنی که فایل هایتان را روی آن
گذاشته اید، دست نزنید. خوبی دیگر این است که با استفاده از
برنامه هایی که از هارد «تصویر» می گیرند، می توانید تصویری از
پارتیشن اصلی خود گرفته و روی پارتیشنی دیگر ذخیره کنید. برنامه
هایی مثل lmage Drive این کار را انجام می دهند. در این صورت،
هروقت ویندوزتان از کار افتاد و مجبور شدید از نو به نصب آن
بپردازید، می توانید به جای این کار، تصویر پارتیشن حاوی ویندوز
را بازیابی کنید.
درباره سیستم فایل بیش تر بدانید
سه نوع سیستم فایل معروف وجود دارد که هرکس به عنوان
کاربر ویندوز باید باآن ها آشنا باشد. ابتدا FAT به وجود آمد که
بر گرفته از حروف ابتدایی عبارت Tadle Allocation Fille است. این
سیستم در DOS و ویندوز 95 استفاده می شد و به FAT16 نیز معروف
است. FAT16 می توانست هاردهای حداکثر 2 گیگابایتی را فرمت کند.
بعد از این سیستم، FAT32 آمد که هاردهای بالاتر از 2 گیگابایت را
هم می توانست فرمت کند. با ظهور ویندوز NT و بعد از آن 2000،
سیستم بایگانی NTFS به وجود آمد. این سیستم به لحاظ کارآیی،
بسیار بهتر از هر دو FAT عمل می کند و هاردهایی تا چند ترابایت
را می شناسد. انتخاب سیستم بایگانی کار ساده ای است، همیشه NTFS
را انتخاب کنید، مگر این که برای انتخاب FAT دلیل خاصی داشته
باشید. مثلا اگر در شبکه ای هستید که بعضی کامپیوترهای آن ویندوز
98 دارند، مجبورید از FAT استفاده کنید. چون ویندوز 98 سیستم
NTFS را نمی شناسد.
جادوی پارتیشن
اگر پاک شدن
اطلاعات برایتان مهم نیست، همان CD نصب ویندوز XP برای پارتیشن
بندی هارد کفایت می کند. اما نرم افزارهای مستقلی وجوددارند که
بدون از بین بردن اطلاعات این کار را انجام می دهند. Magic8
Partition محصول شرکت Powerguest یکی از بهترین آن هاست. محیط
این برنامه خیلی شبیه Explorer Winbows است و ویزاردهایی دارد که
کار را بسیار آسان کرده اند. با چند کلید می توانید هارددیسک خود
را به چند پارتیشن تقسیم کنید. اگر چه این برنامه اعلام کرده که
در پارتیشن بندی هارد به اطلاعات شما دست نمی زند، اما منطق حکم
می کند که از اطلاعات مهم خود بک آپ بگیرید، چون روی هیچ چیز نمی
توان حساب کرد. مثلا اگر هنگام کار این برنامه، برق قطع شود، به
احتمال زیاد اطلاعات را از دست خواهیدداد. برای تقسیم یک هارد به
دو پارتیشن ابتدا اندازه پارتیشن اصلی را تا آن جا که حجم
اطلاعات روی آن اجازه می دهد، کوچک کنید. سپس در محل خالی شده،
یک پارتیشن جدید ایجاد کنید. بعداز انجام این تنظیمات Apply را
بزنید تا کار عملا آغاز شود.
نصب ویندوز XP از نو
1 -پارتیشن جدید: برای ساخت پارتیشن جدید، کامپیوتر خود
را از طریق CD ویندوز XP بوت کنید. با زدن دکمه Enter وارد
برنامه Setup ویندوز شوید. با زدن کلید F8 «توافق نهایی کاربر»
را بپذیرید. سپس پارتیشن فعلی خود را انتخاب کنید وکلید D را
بزنید تا پارتیشن پاک شود. حال کلید C را بزنید تا یک پارتیشن
جدید ساخته شود.
2- تعیین اندازه: غالبا پارتیشن اول برای
نصب خود ویندوز XP و نرم افزارها استفاده می شود. بنابراین سایز
آن را به نسبت یک چهارم یا یک سوم کل هارددیسک خود انتخاب کنید.
البته اگر فکر می کنید برنامه های زیادی روی سیستم خود نصب
نخواهید کرد، اندازه آن را کوچک تر هم بگیرید بهتر است، چون کار
بک آپ را آسان تر می کند.
3- پارتیشن های دیگر: فضای باقی
مانده روی هارد را انتخاب کرده و کلید C را بزنید تا پارتیشن
دیگری ساخته شود. دوباره اندازه این پارتیشن را هم وارد کنید. با
تکرار همین کار، می توانید پارتیشن های بیشتری راکه برای نصب
ویندوز تعیین کرده بودید انتخاب کرده و کلید Enter را بزنید. نوع
فرمت را NTFS انتخاب کنید و کار را ادامه دهید.
انتخاب و محافظت از کلمات عبور
منزل مسکونی شما درب و پنجره هایی دارد که اغلب هنگام شب و یا در مواقعی که به مسافرت می روید آنها را بسته و در شرایطی قفل هایی هم به آنها اضافه می کنید. یقینا از یک کلید برای قفل همه درب ها استفاده نمی کنید و هرگز کلید ها را دراختیار افراد ناآشنا نخواهید گذاشت.نکته برای استفاده از کامپیوترهای عمومی
کامپیوترهای عمومی در کتابخانه ها، کافی نت ها،
فرودگاه ها و کپی نت ها راحت تر و ارزان تر از خرید کامپیوترهای
همراه شخصی هستند. اما آیا آنها به اندازه کافی امن هستند؟ این
موضوع به نحوه چگونگی استفاده شما از آنها بستگی دارد. در زیر
پنج نکته درباره بکار بردن کامپیوترهای عمومی بدون به خطر
انداختن اطلاعات شخصی و مالی شما آورده می شود.
1-
اطلاعات مربوط به Login خود را Save نکنید: همیشه به جای آنکه
برای خروج از یک سایت پنجره جستجوگر را ببندید یا آدرس سایت
دیگری را در نوار آدرس وارد کنید، پس از اتمام کارتان با فشردن
دکمه Logout، بطور کامل از سایت خارج شوید. این کار موجب می شود
تا افراد بعدی که از آن کامپیوتر استفاده می کنند، نتوانند به
اطلاعات شما دسترسی پیدا کنند. بسیاری از برنامه ها (خصوصا
پیغامبرهای آنی مانند Messenger Yahoo و Messenger MSN) دارای
قابلیت Login Automatic هستند که Username و Passworb شما را
ذخیره می نمایند. همیشه بخاطر داشته باشید که این گزینه را
غیرفعال نمایید تا افراد دیگر بصورت تصادفی (یا عمدی) نتوانند
بجای شما Login شوند.
2- کامپیوتر را درحالیکه اطلاعات
مهمی روی صفحه آن وجود دارد، ترک نکنید: اگر شما مجبورید که
کامپیوتر عمومی را برای مدتی (هرچند کوتاه) ترک کنید، از همه
برنامه ها Logout شوید و همه پنجره هایی که ممکن هستند اطلاعات
مهمی داشته باشند را ببندید.
3- ردپای خود را پاک کنید:
وقتی که کارتان با یک کامپیوتر عمومی تمام شد، بایستی همه فایل
های موقتی (Files Temporary) و تاریخچه اینترنتی (History
Internet) را پاک نمایید. برای پاک کردن Files Temporary و
History Internet مراحل زیر را طی نمایید:
الف- در Explorer
Internet روی منوی Tools و سپس Option Internet کلیک نمایید.
ب- در پنجره Option Internet قسمت General را انتخاب کنید و
زیر بخشFiles Internet Temporary دکمه Files Delete و سپس
Cookies Delete را فشار دهید.
ج- زیر بخش History روی دکمه
History Clear کلیک نمایید.
4- مراقب نگاه های دزدکی
باشید: از آنجایی که هر روزه خبرهای زیادی درباره نحوه دسترسی
دیجیتالی هکرها به اطلاعات شخصی می شنویم، گاهی روش های قدیمی را
از یاد می بریم. هنگامی که شما از یک کامپیوتر عمومی استفاده می
نمایید، بایستی همواره مراقب کسانی باشید که دزدکی به صفحه
نمایشگر و دستانتان می نگرند تا از این طریق اطلاعات شخصی و
کلمات عبور شما را به دست آورند.
5- سعی کنید اطلاعات
مهم و محرمانه خود را در کامپیوترهای عمومی وارد نکنید: نکته های
قبلی مربوط به هکرهایی بوده که پس از شما از کامپیوتر عمومی
استفاده می کنند. اما شما بایستی مراقب افراد قبلی هم باشید!
ممکن است که شخصی روی کامپیوترهای عمومی نرم افزار پیچیده ای را
نصب کرده باشد که تمام ورودی های صفحه کلید را ذخیره نماید و سپس
آنها را برای شخص مورد نظری ایمیل کند. بنابراین حتی اگر شما
اطلاعات تان را پاک کنید و ردپاهایتان را از بین هم ببرید، باز
هم شخص ثالث آنها را در اختیار خواهد داشت. اگر واقعا می خواهید
که محفوظ بمانید، از وارد کردن شماره کارت اعتباری و دیگر
اطلاعات مالی و محرمانه در یک کامپیوتر عمومی بپرهیزید.
خیانت جنسی یا احساسی: کدام خطرناک تر است؟
شـما هـر طـور که به قضیه نگاه کنید، خیانت کردن یکی از بهترین راه هـای بـر هم خـوردن ارتـبـاط بین یک خانم و آقا می باشد. اغلب زمانی کـه یـکی از طرفین مرتکب خیانت
مـی شود، اطمینان موجود از بین می رود و بدست آوردن مجدد آن تبدیل به یک کار دشوار می گــردد. البته این چیز جدیدی نیست.
اما خیانت انواع مختلفی دارد.
یکی از انواع آن، خیانت جنسی می باشد. این امر زمانی روی می دهد که هیچ گونه پیوند عاطفی میان فرد و طرف مقابلش وجود نداشته و او تنها به دلیل برقراری روابط جنسی و هیجانی که دراز کشیدن پهلوی او می تواند به او بدهد، جذبش شده است.
دومین نوع خیانت، احساسی می باشد و زمانی روی می دهد که فرد احساس میکند از نظر عاطفی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه پیدا کرده. وی از همراهی، صحبت کردن، و در میان گذاشتن افکار و علایق خود با شخص دوم لذت می برد. کم کم به این نتیجه می رسد که ترجیح می دهد اوقات فراغت خود را به جای اینکه با همسر و یا نامزدش بگذارند با او سپری کند.
بر اساس تحقیقاتی که من به تازگی انجام داده ام تقریبا چیزی بیشتر از 75% از خانمها اظهار می دارند که خیانت عاطفی برایشان خیلی سخت تر از خیانت جنسی است. البته بسیاری از خانم ها نیز اعتقاد داشتند که هر دو نوع خیانت برایشان سخت است چراکه در هر دو مرحله، ضربه سختی بر روی احساساتی که نسبت به شریک زندگی خود داشتند، وارد می شود.
حال به طور مجزا دیدگاه خانم ها را در مورد هر یک از دو مورد بالا مورد بررسی قرار میدهیم.
خیانت احساسی
خیانت احساسی یکی از مواردی بود که بیشتر خانم ها آنرا مخرب تر و ویرانگر تر تصور می کردند. خانم ها به خوبی می دانند که دختر های زیبای بسیاری وجود دارند و آقایون بالفطره از نظر بصری تحریک پذیر می باشند. البته این امر توجیه کننده خیانت جنسی نیست، اما همه به خوبی می دانند که برخی از مردها در کنترل خواست های جنسی خود ناتوان و یا کم توان هستند.
وضعیت زمانی غیر قابل تحمل می شود که خانم متوجه شود همسرش با کسی آشنا شده که از نظر شخصیتی او را بیشتر دوست می دارد. این امر علامت آن است که خانم دیگر توانایی جذب همسرش را ندارد و نمی تواند پاسخگوی نیاز های احساسی و عاطفی او باشد.
خیانت جنسی به نوبه خود درست نیست، اما اگر مردی مرتکب چنین کاری شده باشد خیلی راحت تر می توان این مطلب را برای همسرش بازگو کرد. اما اجازه دهید که ببینیم خیانت احساسی در نظر خانم ها به چه اموری گفته می شود:
چند نمونه از خیانت های عاطفی
یک مثال خیلی ساده این است که آقا یکی از همکاران مونث خود را همیشه برای شام و یا نهار به بیرون ببرد. در بیشتر موارد بهتر است شک کنید که آنها قصد دارند در مورد چیزهایی خارج از حیطه کاری صحبت کنند. این همکار ممکن است به همدم آقا تبدیل شود و به او اجازه دهد تا عقاید و افکارش را در میان بگذارد.
مردهایی که از نظر احساسی در بدو خیانت کردن قرار دارند، معمولا شروع می کنند به سوال کردن از خودشان که آیا این خانم را باید اینقدر زیاد ببینم؟ آنها در اعماق وجود خود احساس می کنند که این خانم خیلی بیشتر از یک همکار برایشان ارزش دارد و به همین دلیل در زمان ملاقات کردن او احساس گناه به آنها دست می دهد.
یکی دیگر از انواع خیانت های عاطفی که این روزها خیلی رایج شده است online میباشد. آقا سعی می کند بیشتر و بیشتر به شبکه اینترنت متصل شود تا با یک فرد خاص صحبت کند و همسرش نیز ناراحت است که او ساعت های طولانی را در اینترنت می گذارند. نیاز صحبت کردن آقا با این خانم که شاید خیلی زیاد هم نتواند او را ببیند خیلی بیشتر از نیاز او برای بودن با همسر و یا نامزدش است. (یک علامت قدیمی در مورد سرمایه گذاری احساسی)
این مثال نشان دهنده خیانت تمام و کمال عاطفی بود؛ اگر آقا خانمی را که از طریق اینترنت با او ارتباط دارد، قبلا ندیده باشد این امکان خیلی کمتر وجود دارد که تحت تاثیر برقراری روابط جنسی با او قرار گرفته باشد.
چرا خانم ها از خیانت عاطفی می رنجند؟
زمانی که خانم ها در پی یافتن همسر هستند آنها معمولا به دنبال احساسات و توانایی های ذهنی آقایون می گردند از جمله این که آیا آقا می تواند پدر خوبی برای بچه ها باشد، یک زندگی محکم درست کند و با او ارتباط معقولی برقرار کند. از سوی دیگر آقایون بیشتر بر روی خصوصیات فیزیکی خانم ها توجه دارند و اینکه خانم قادر است بچه دارد شود و نیازهای جنسی او را برآورده سازد.
به همین دلیل گفته می شود که چون خانم ها بر روی احساسات و عواطف موجود در رابطه سرمایه گذاری می کنند، خیانت در مورد این مطلب برایشان غیر قابل هضم بوده و احساس می کند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
خیانت جنسی
دومین نوع خیانت، جنسی می باشد.
هر چند به اندازه خیانت عاطفی برای خانم ها سخت و دشوار نمی باشد، اما به راحتی می تواند رابطه شما را خراب کند. زمانی که مردی با یک دختر خانم دیگر رابطه جنسی برقرار می کند، همسر این مرد توانایی های خودش را در هنگام خواب زیر سوال می برد. او از خود می پرسد که خانم دیگر چه چیزهایی را به همسرش پیشنهاد می کند که خودش نمی کرده. این امر باعث می شود که خانم در زمینه سکس محتاط تر عمل کند و در نتیجه پس از مدتی به طور کامل از این کار کناره گیری می کند؛ این کار خود شرایط را بدتر خواهد کرد.
درست مثل یک چرخه مخرب و ویرانگر: مرد خیانت می کند، در نتیجه همسرش هرگز نمی خواهد با رابطه جنسی داشته باشد، این امر باعث می شود که آقا بیشتر خیانت کند. به طور خلاصه یکی از راههای مناسب برای بر هم زدن ارتباط انجام چنین کاری می باشد.
آیا فراموشی خیانت جنسی برای زوجین آسانتر است؟
این نوع خیانت تنها برای بدست آوردن رضایت فیزیکی است و یک شب بیشتر ادامه ندارد. آقا هیچ گونه نیاز عاطفی نسبت به خانم دوم ندارد و قصد بیرون رفتن و یا وقت صرف کردن با او را ندارد و تنها به دنبال ارضا کردن نیازهای جنسی خود است. او همان احساس عاطفی که نسبت به همسرش داشته است را حفظ می کند. این مرد تنها به این خاطر که از زندگی جنسی فعلی خود کسل شده و می خواسته موقعیت های جدید را نیز تجربه کند مرتکب این اشتباه شده.
معمولا زمانیکه طرف مقابل متوجه چنین مطلبی می شود اصلا به شوهر خود اجازه نمی دهد که دلیل کار خود را توضیح دهد و همه چیز را زیر پا می گذارد و فقط به او میگوید که من چگونه می توانم دوباره به تو اعتماد پیدا کنم. در یک ارتباط محکم دو طرف نباید مرتکب اینگونه اشتباهات شوند و در صورت بروز مشکل، کنار آمدن با آن چندان دشوار نخواهد بود.
آیا می توانید واکنش خانم را پیش بینی کنید؟
چگونه شخصیت یک خانم در طرز برخورد او نسبت به خیانت تاثیر می گذارد؟
خانم هایی هستند که بیش از هر چیز (حتی احساسات و عواطف) به سکس اهمیت می دهند. این خانم ها معمولا در سایر جنبه های زندگی نیز خود را مشغول کرده اند مانند عرصه شغلی. آنها همچنین اهمیت بسیار زیادی برای وضع ظاهری خود قائل هستند. (همانطور که می دانید ظاهر نقطه مقابل شخصیت است)
برای این دسته از خانم ها خیانت جنسی غیر قابل بخشش می باشد. چرا که آنها تصور می کردند آقا تنها به دلیل زیبایی های ظاهری شان جذبشان شده و این خیانت برای آنها به منزله شکست بزرگی محسوب می شود. آنها تصور می کنند که آقا دیگر هیچ میلی نسبت به آنها ندارد و با این کار خود خواسته به او بفهماند که بهتر است این رابطه تمام شود.
خانم هایی که از خیانت جنسی بیشتر آسیب می بینند به مردها به عنوان دست آویزی برای بر آورده کردن نیازهای جنسی شان نگاه می کنند. به همین دلیل در زمان بروز خیانت جنسی احساس می کنند که شریک زندگی شان توجه خود را به کس دیگری معطوف کرده حالا چه صرفا از نظر جنسی باشد و چه از نظر احساسی و جنسی. آنها در این حالت تصمصم گیرند که رابطه را ترک گفته و به سوی یکی دیگر از خواستگارهای خود بروند.
شما به راحتی می توانید چنین خانم هایی را شناسایی کنید. آنها به دنبال توانایی های ذهنی در آقایون نمی گردند. آنها با مردها ارتباط عاطفی چندانی برقرار نمی کنند و احساسات و افکار خودشان را در میان نمی گذارند. اگر در یک چنین رابطه ای قرار بگیرید خودتان متوجه می شوید که توجه بیشتر بر روی مسائل فیزیکی است.
اگر نامزد و یا همسر شما جزء این دسته از خانم ها باشد آنوقت خیانت جنسی برای او به منزله یکی از وحشتناکترین و غیر قابل بخشش ترین خیانت ها محسوب می شود.
اگر خیانت کردید، چه کار کنید؟
اگر شما در مقابل نامزد و یا همسر خود مرتکب خیانت شدید دو گزینه برایتان وجود دارد: می توانید در این رابطه با او صحبت نکنید و امیدوار باشید که این امر هیچ گاه برایش فاش نشود و یا اینکه به خطای خود اعتراف کنید و تمام عواقب آنرا را نیز قبول کنید.
اگر گزینه اول را انتخاب کردید شما باید خودتان به تنهایی با کرده خود روبرو شوید و بار رنج و عذاب آن را به تنهایی بر دوش بکشید. البته اگر یک درصد هم این احتمال وجود داشته باشد که روزی همه چیز فاش شود آنوقت اوضاع خیلی بدتر خواهد شد؛ به این خاطر که او نه تنها به خاطر خیانتی که شما انجام داده اید ناراحت می شود بلکه از اینکه به او دروغ هم گفته اید عصبانی خواهد شد.
اگر قصد دارید تا به او بگویید، حداقل دیگر عذاب وجدان پیدا نمی کنید اما باید خودتان را برای رویارویی با عواقب آن آماده کنید. اگر از نظر احساسی به او خیانت کردید نیازمند تلاش بیشتری است چراکه پیوند عاطفی که با یک خانم دیگر برقرار شده کمی سخت تر از بین می رود. اما اگر از نظر جنسی به او خیانت کرده باشید و به ویژه اگر به یک شب ختم شده باشد باید به او بقبولانید که شما را ببخشد و بر روی این مطلب کار کنید. عکس العمل او در برابر شما هر چه که باشد، شما باید انتظار بدترین ها را داشته باشد.
البته در این حالت حتی اگر شما تمام کارهایی را هم که انجام داده باشید برای او باز گو کنید این احتمال وجود دارد که او شما را برای یکبار ببخشد اما فکر بخشش دوباره را باید به طور کلی از سر بیرون کنید.
خیانت کنیم یا نکنیم
اگر احساس می کنید که از شریک زندگی خود در حال دور شدن هستید، سعی کنید پیوند های عاطفی گذشته تان را با او از نو تجدید کنید (اگر دچار وسوسه های احساسی شده اید) و یا اینکه به دنبال روش ها و شیوه های جدیدی باشید تا به روابط جنسی خود حرارت بیشتری دهید ( اگر از نظر جنسی احساسی رضایت نمی کنید).
آنوقت زمانی که تلاش خانم ها برای بهبود رابطه را مشاهده کنید خودتان هم شگفت زده خواهید شد. اما اگر دیدید که به هیچ وجه نمی توانید جلوی خیانت کردن خودتان را بگیرید وقت آن رسیده که رابطه فعلی خود را تمام کنید و بروید.
واقعیاتی در مورد خیانت * در جـوامع غربی در %66 ازدواجها پدیده خیانت مشاهده میگردد. * در ازدواجـهـایـی کـه یـکـی از زوجـین دست به خیانت زده احتمال طلاق افزایش یافته است. * %75 خیانتهای ******** به طلاق کشیده میشود. * ماهیت خیانت عشقی با خیانت ******** تفاوت دارد. * زنان و مردان برای خیانت عشقی خود دلایل یکسان اما برای خیانتهای ******** خود دلایل متفاوتی دارند. * %15 زنان و %25 مردان جوامع غربی در دوره تاهل و زندگی مشترکشان بیش از 4 ******************* نامشروع دارند. * %15 از افرای که مرتکب خیانت ******** شده اند همسر پیشین خود را طلاق داده و با معشوقه خود ازدواج میکنند. * %80 از افرادی که به قصد ازدواج با معشوقه خود همسر پیشین خود را طلاق داده اند از کرده خود پشیمان میگردند. * بیشتر رابطه های پنهانی معمولا 3-2 سال بطول می انجامد اما برخی ممکن است مادام العمر باشد. * عامل خوشبختی در زندگی زناشویی احتمال خیانت را منتفی نمیکند. * پر مشغله بودن همسر عامل ناتوان کننده ای برای نداشتن رابطه پنهانی وی نمیباشد. بطور کلی 3 نوع خیانت و یا رابطه پنهانی وجود دارد: رابطه عشقی ******************* رابطه اینترنتی تعریف خیانت عشقی: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک پیوند احساسی و ******** صمیمانه میان یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد برقرار میگردد. تعریف خیانت ********: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد ******************* برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد. تعریف خیانت اینترنتی: شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد از طریق اینترنت و چت. محتوای گفتگوها و تبادل تصاویر و مشخصات عموما در رابطه با مسایل ******** و صمیمانه میباشد. عمده نیازهایی که فرد در یک رابطه نامشروع و پنهانی سعی در تامین آنها دارد به قرار زیر میباشد: مورد نیاز بودن -رفاقت-درک شدن-از سوی فردی دوست داشته شدن-یک ریسک لذت بخش و مفرح-احساس آزادی - استقلال-سرگرمی- برآورده ساختن نیازهای ********-تقویت اعتماد بنفس-سلطه جویی-تجربه تازه-ماجراجویی-القاء داشتن استحقاق و شایستگی-رقابت-شیطنت-پر کردن خلاء تنهایی-برتری جویی-انتقام جویی-تعلق پذیری-احساس امنیت-مورد پذیرش واقع شدن-هیجان-لذت جویی-احساس جوانی کردن-تنوع طلبی-خود شناسی. خیانت عشقی: این نوع رابطه پنهانی در ابتدا از یک صحبت کوتاه آغاز شده و به تدریح به یک رابطه عمیق و شدید بدل میگردد. در پایان نیز چیزی جز ندامت و از هم پاشیدن زندگی فرد ثمری در پی ندارد. انگیزه اصلی آن افزایش اعتماد بنفس فرد میباشد اما بطور کاذب. به انواع رابطه عشقی خیانت آمیز توجه کنید: رابطه عشقی کورکورانه: در این نوع رابطه پنهانی فرد به نوعی به عشق اعتیاد دارد. وی به احساسی که در هنگام عاشق شدن به وی دست میدهد که همان افزایش ترشح آمفیتامین در بدنش میباشد اعتیاد دارد. که معمولا فرد را غیر منطقی و شیفته میگرداند. یک ******** کورکورانه نسبت به یک فرد میباشد که در آن عشق بصورت وسواسی، غیر واقعی، آتشین و بی پروا نمود پیدا میکند. فرد در این نوع عشق خود را به مخاطره انداخته و به آب و آتش میزند که به وصال معشوق خود برسد. هنگامی که معشوق در کنار فرد عاشق نباشد احساس عذاب میکند و هنگامی که معشوق حضور دارد احساس وجد. این نوع رابطه عشقی میتواند از چند هفته تا چند چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو فرد پی میبرند که آنطور که تصور میکردند یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر سازگاری و تفاهم ندارند. در این نوع رابطه فرد از همسر و یا شریک پیشین خود معمولا جدا میگردد. رابطه عشقی تفننی: این نوع رابطه پنهانی بر مبنای دوستی، تفاهم و مراقبت دو جانبه از یکدیگر شکل میگیرد. این نوع رابطه به نوعی گریختن از وظایف، مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره و پناه آوردن به یک فرد جدید میباشد. در این نوع رابطه دو فرد بطور قابل ملاحظه ای احساساتی میباشند و ممکن است که با هم ******************* برقرار کنند و یا هیچگونه ******************* با یکدیگر نداشته باشند. در این نوع رابطه دو فرد اعتقاد دارند که فرصتی برای خود شناسی، *******************، تجربه اندوزی، مشاوره و مورد پذیرش قرار گرفتن در اختیار آنان قرار میدهد. دو فرد در این نوع رابطه بسیار محرم یکدیگر بوده و رازدار میباشند. میتواند سالها بطول انجامد و یا حتی مادام العمر ادامه یابد. فرد ممکن است از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نگردد و حتی اعتقاد داشته باشد که رابطه پنهانی وی و برآورده گشتن نیازهای وی از این طریق سبب تحکیم زندگی مشترکش میگردد. رابطه عشقی مقطعی: این نوع رابطه پنهانی در دوران تغییر و تحول و عبور از یک مقطع به مقطع دیگر زندگی فرد به وقوع می پیوندد. میان دو فردی که خواهان تجارب غیر جدی، سرگرم کننده و افزایش دهنده عزت نفس میباشند. بیشتر در هنگام رویدادهای مثبت مانند ارتقاء مقام، ترفیع، پاداش، یافتن شغل جدید توسط همسر، فرزند دار شدن و یا نقل مکان به یک خانه جدید حادث میگردد. در زمان موفقیت در فرد نوعی احساس شایستگی و کفایت پدید می آید که در فرد توقع یک پاداش ویژه را ایجاد میکند. مانند رابطه برقرار کردن با یک فرد تازه که هم سرگرم کننده باشد و هم زیاد سختگیر و مشکل پسند نباشد. این حالت در زمانهای ناخوشایند نیز میتواند به وقوع بپیوندد. زمانی که فرد خواهان فردی است که قادر باشد ناکامی، شکست و ناراحتی وی را درک کرده و تسلی خاطر و پشتیبان وی باشد. این نوع رابطه کلا زود گذر میباشد و عمرش کوتاه است. شاید کمتر از یک سال و بندرت زندگی مشترک فرد را از هم میگسلد. این رابطه برای فرد نیازهای امنیت، اختیار داشتن، تعلق پذیری، عاشق و معشوق بودن، مورد پذیرش بودن و اعتماد بنفس را تامین میکند. رابطه عشقی انتقامجویانه: برخی از زنان از مردان و برخی مردان نیز از زنان نفرت دارند. آنها لذت را در آزار دادن، فریب دادن و بازی دادن دیگران میبینند. آنها دروغگویان ماهری نیز میباشند. آنها قربانیان خود را معمولا از میان افراد آسیب پذیر، ساده لوح و معصوم شناسایی و انتخاب میکنند. آنها در ابتدا وعده های خوشایندی به طرف مقابل میدهند اما در انتها چیزی جز ناکامی، رنجش خاطر و تحقیرشدگی برای قربانی باقی نمیگذارند. فرد ابتدای آشنایی خیلی با حیله گری و ظرافت به قربانی نزدیک میگردد. ممکن است خود را فرد بسیار موفق و یا سرشناس معرفی کند و یا آنکه خود را یک قربانی رقت انگیز جا زده و حس ترحم قربانی را بر بینگیزد. اما پس از گذشت زمان بتدریج قربانی را نا امید، تحقیر و مطیع خود میگرداند. پول، وقت، انرژی و اعتماد بنفس قربانی خود را میگیرد. در اینگونه افراد با سلطه جویی و کنترل کردن فرد دیگر نوعی احساس امنیت در فرد پدید می آید. فرد در این رابطه پنهان از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نمیگردد. خیانت ******** ******************* رفاقتی: در این نوع رابطه پنهانی دو فرد با یکدیگر ******************* داشته و از یکدیگر مانند دو دوست مراقبت میکنند. با اینحال زیاد با یکدیگر صحبت نمیکنند. آنها با یکدیگر خوش بوده و با یکدیگر بودن لذت میبرند. آنها میپندارند که این نوع رابطه پنهانی نه تنها هیچ لطمه ای به زندگی مشترک با همسرشان نمیزند بلکه تاثیر مثبتی نیز بروی آن میگذارد. این نوع رابطه ممکن است سالها بطول انجامد. این رابطه عزت نفس، حس پذیرش، هیجان، خیالپردازی، لذت، شیطنت، اشتیاق وارضای تمایلات ******** فرد را برآورده میسازد. ******************* ماجراجویانه: در این رابطه پنهانی نیز ******************* وجود دارد. یک رابطه مفرح و شیطنت آمیز میباشد. دو فرد برخی اوقات تصور میکنند کودک بوده و طرف مقابلشان اسباب بازی میباشد که به فرد دیگری تعلق دارد. هر دو فرد در این رابطه خود محور بوده و در جستجوی لذت خویش میباشند. معمولا نیز دارای شریک ******** فراوانی هستند. برای فرد ******************* یک بازی رقابتی و وسیله ای برای کنترل و سلطه جویی میباشد. این نوع رابطه به فرد عزت نفس، حس شایستگی ،رقابت، هیجان، شیطنت و زیرکی میبخشد ولی در نهایت باعث از هم گسستگی زندگی و شرمساری او خواهد گردید. ******************* مرض گونه: برخی روابط ******** پنهان تنها یک شب بطول می انجامد. حتی فرد نام معشوقه خود را نیز به خاطر نمیسپارد. اینگونه افراد تنها میخواهند چیزی را اثبات کنند و تنها انگیزه آنان ارضاء ******** میباشد. در جستجوی روابط ******** بودن مکرر آنان آشکار کننده احساس تردید به خویش، خشم، انتقامجویی و یاغیگری مفرط آنان میباشد. در این نوع رابطه فرد از همسر خود جدا نمیگردد چون نیازی به این کار ندارد. این نوع رابطه به فرد احساس عزت نفس و قدرت توام با غرور، تسکین، خصومت، تنهایی، برتری، و انتقامجویی میبخشد. نشانه خیانت در مردان متاسفانه پدیده نکوهیده خیانت در برخی از مردان مشاهده میشـود که در نهایت موجبات تخریف روابط خـانـواده را فراهــم خواهـد آورد. در این قسمت به ?? نشانه خیانت در مردان اشاره می کنیم. این علائم ممکن است شروع قصه ای غم انگیز باشد پس سعی نماییـد حـواس خود را بیشتر جمع کنید. افزایش ساعات کاری بیشترشدن مدت زمانی که بقول او بدلیل اضافه کاری یا جلسه سر کار میماند یکی از نشانه های مهم است. این فرصت خوبی است برای ملاقات و قرارهای عاشقانه. تفکر زیاد و خیره شدن بتازگی زیاد توی فکر است، معمولا” به یک نقطه خیره میشود و در افکار خود فرو رفته، آیا مشکل کاری دارد؟ با کـسی دعوایـش شده؟ اگر نـه پـس از خـواب خـرگوشـی بیدار شوید. ? کم حرفی و سرد مزاجی یکی از نشانه ها این است که او دیگر در خانه حرف نمی زند و یا بسیار کم حرف شده است، با شما به سردی برخورد کرده و احساسات شما را بی معنی می انگارد و دیگر حرفهای عاشقانه نمیزند. مخفی کردن موبایل و تلفنهای بی جواب موبایلش را هیچگاه از خودش دور نمیکند ،هنگام زنگ خوردن بسرعت سراغش رفته و به آرامی صحبت می کند. تلفنهای مشکوک و مزاحم زیاد شده است. عدم تمایل به روابط ******** در صورت وجود روابط پنهانی شـور و هـیجان همسر شما برای ****** از بین رفته و دیگر مانند گـذشـته تـمایـلی به داشـتن این روابط ندارد او سرد و بیتفاوت از کنار شما خواهد گذشت. اتهام به خیانت از قدیم گفتن “دست پیش بگیر تا پس نیـفتـی” و “کافـر هـمـه را بـه کیش خود پندارد”. بله او شما را به خیانت متهم می کند در حالی که هیچ دلیل و مدرکی ندارد. چون خود چنین افکاری درسردارد اینطور می انگارد که شما نیز به دنبال کج روی و تقلب هستید. انگ زدن های بی مورد، سوال پیج کردنهای پی در پی و بدون منطق می تواند نشانه مهمی برای خیانت در او باشد. جبهه گیری و پرخاشگری هنگامی که از او میپرسید “چرا دیر کردی؟” یا “چرا موبایلت خـامـوش بود؟” او با لحنی تند و چهره ای برافروخـته شـروع بـه توجـیه شـما می کـند و با اسـترس پاسخ سوال را می دهد. برای هر موضوع بی اهمیتی شروع به بهانه تراشی و تند خویی می کند. “آنکه از حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟” هر قدر پاسخها با لحن آرامتر و منطقی تر بیان شوند، احساس صحیح بودن آنها بیشتر تقویت خواهد شد و بالاعکس. احساس گناه و شرمندگی زیاد او بدلیل گناهی که در مورد شما مرتکب شده احسـاس گـناه و عذاب وجدان می کند بنابراین وقتی هدیه ای به او می دهید و یا کار غیر منتظره ای برایش انجام می دهید، چهره اش منقلب شده و علائم شرمندگی در چهر ه اش موج خواهد زد. تغییر شخصیت وشکل ظاهری نوع لباس پوشیدن او تغییر می کند، جملات جدید بیان می کند، حرکات متفاوت از او سر می زند، ساعت خواب و بیداریش تغییر می کند، غذاهای جدیدی طلب می کند. بـیـشتر حـمام مـی رود، مـوهای خـود را بـرخـلاف گـذشـتـه حـالـت داده و آغـشتـه بـه ژل می نماید. او می خواهد مطابق با میل دیگری رفتار کند، لباس بپوشد، حرف بزند، غذا بخورد و … افزایش ناگهانی ساعت کاری در اینترنت امروزه اینترنت و اسلحه بسیار قوی آن یعنی “چت” وسیله ای مطمئن و امن برای رد و بدل حرفهای عاشقانه و الـبته درد دل های شبـانه بــرای عشـاق تازه بـهـم رسیده و یا نرسیده تلقی می گردد. گـذراندن سـاعتهای متـمادی شـوهرتان را در جـلـوی کامپیوتر بحساب انجام کارهای اداری و استفاده عـلمـی او از کامـپـیوتر نـگذارید و کمـی بیـشتر حواستان را جمع نمایید. نتیجه: گرچه نـشـانه های ذکر شـده به هیـچ عنـوان دلیـل قطعی برای خیانت مردان محسوب نمیگردد، دانستن آنها برای پیشگیری از خیانت پیش از وقوع مفید می باشد. فضای خانواده خود را با صداقت و صمیمیت گرمتر و جذاب تر نمایید. |
چرا خانم ها از خیانت عاطفی می رنجند؟
زمانی که خانم ها در پی یافتن همسر هستند آنها معمولا به دنبال احساسات و توانایی های ذهنی آقایون می گردند از جمله این که آیا آقا می تواند پدر خوبی برای بچه ها باشد، یک زندگی محکم درست کند و با او ارتباط معقولی برقرار کند. از سوی دیگر آقایون بیشتر بر روی خصوصیات فیزیکی خانم ها توجه دارند و اینکه خانم قادر است بچه دارد شود و نیازهای جنسی او را برآورده سازد.
به همین دلیل گفته می شود که چون خانم ها بر روی احساسات و عواطف موجود در رابطه سرمایه گذاری می کنند، خیانت در مورد این مطلب برایشان غیر قابل هضم بوده و احساس می کند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
خیانت جنسی
هر چند به اندازه خیانت عاطفی برای خانم ها سخت و دشوار نمی باشد، اما به راحتی می تواند رابطه شما را خراب کند. زمانی که مردی با یک دختر خانم دیگر رابطه جنسی برقرار می کند، همسر این مرد توانایی های خودش را در هنگام خواب زیر سوال می برد. او از خود می پرسد که خانم دیگر چه چیزهایی را به همسرش پیشنهاد می کند که خودش نمی کرده. این امر باعث می شود که خانم در زمینه سکس محتاط تر عمل کند و در نتیجه پس از مدتی به طور کامل از این کار کناره گیری می کند؛ این کار خود شرایط را بدتر خواهد کرد.
درست مثل یک چرخه مخرب و ویرانگر: مرد خیانت می کند، در نتیجه همسرش هرگز نمی خواهد با رابطه جنسی داشته باشد، این امر باعث می شود که آقا بیشتر خیانت کند. به طور خلاصه یکی از راههای مناسب برای بر هم زدن ارتباط انجام چنین کاری می باشد.
آیا فراموشی خیانت جنسی برای زوجین آسانتر است؟
این نوع خیانت تنها برای بدست آوردن رضایت فیزیکی است و یک شب بیشتر ادامه ندارد. آقا هیچ گونه نیاز عاطفی نسبت به خانم دوم ندارد و قصد بیرون رفتن و یا وقت صرف کردن با او را ندارد و تنها به دنبال ارضا کردن نیازهای جنسی خود است. او همان احساس عاطفی که نسبت به همسرش داشته است را حفظ می کند. این مرد تنها به این خاطر که از زندگی جنسی فعلی خود کسل شده و می خواسته موقعیت های جدید را نیز تجربه کند مرتکب این اشتباه شده.
معمولا زمانیکه طرف مقابل متوجه چنین مطلبی می شود اصلا به شوهر خود اجازه نمی دهد که دلیل کار خود را توضیح دهد و همه چیز را زیر پا می گذارد و فقط به او میگوید که من چگونه می توانم دوباره به تو اعتماد پیدا کنم. در یک ارتباط محکم دو طرف نباید مرتکب اینگونه اشتباهات شوند و در صورت بروز مشکل، کنار آمدن با آن چندان دشوار نخواهد بود.
خیانت احساسی
خیانت احساسی یکی از مواردی بود که بیشتر خانم ها آنرا مخرب تر و ویرانگر تر تصور می کردند. خانم ها به خوبی می دانند که دختر های زیبای بسیاری وجود دارند و آقایون بالفطره از نظر بصری تحریک پذیر می باشند. البته این امر توجیه کننده خیانت جنسی نیست، اما همه به خوبی می دانند که برخی از مردها در کنترل خواست های جنسی خود ناتوان و یا کم توان هستند.
وضعیت زمانی غیر قابل تحمل می شود که خانم متوجه شود همسرش با کسی آشنا شده که از نظر شخصیتی او را بیشتر دوست می دارد. این امر علامت آن است که خانم دیگر توانایی جذب همسرش را ندارد و نمی تواند پاسخگوی نیاز های احساسی و عاطفی او باشد.
خیانت جنسی به نوبه خود درست نیست، اما اگر مردی مرتکب چنین کاری شده باشد خیلی راحت تر می توان این مطلب را برای همسرش بازگو کرد. اما اجازه دهید که ببینیم خیانت احساسی در نظر خانم ها به چه اموری گفته می شود:
چند نمونه از خیانت های عاطفی
یک مثال خیلی ساده این است که آقا یکی از همکاران مونث خود را همیشه برای شام و یا نهار به بیرون ببرد. در بیشتر موارد بهتر است شک کنید که آنها قصد دارند در مورد چیزهایی خارج از حیطه کاری صحبت کنند. این همکار ممکن است به همدم آقا تبدیل شود و به او اجازه دهد تا عقاید و افکارش را در میان بگذارد.
مردهایی که از نظر احساسی در بدو خیانت کردن قرار دارند، معمولا شروع می کنند به سوال کردن از خودشان که آیا این خانم را باید اینقدر زیاد ببینم؟ آنها در اعماق وجود خود احساس می کنند که این خانم خیلی بیشتر از یک همکار برایشان ارزش دارد و به همین دلیل در زمان ملاقات کردن او احساس گناه به آنها دست می دهد.
یکی دیگر از انواع خیانت های عاطفی که این روزها خیلی رایج شده است online میباشد. آقا سعی می کند بیشتر و بیشتر به شبکه اینترنت متصل شود تا با یک فرد خاص صحبت کند و همسرش نیز ناراحت است که او ساعت های طولانی را در اینترنت می گذارند. نیاز صحبت کردن آقا با این خانم که شاید خیلی زیاد هم نتواند او را ببیند خیلی بیشتر از نیاز او برای بودن با همسر و یا نامزدش است. (یک علامت قدیمی در مورد سرمایه گذاری احساسی)
این مثال نشان دهنده خیانت تمام و کمال عاطفی بود؛ اگر آقا - خانمی را که از طریق اینترنت با او ارتباط دارد، قبلا ندیده باشد این امکان خیلی کمتر وجود دارد که تحت تاثیر برقراری روابط جنسی با او قرار گرفته باشد.
خصوصیات آقا پسر ها و دختر خانم ها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...
خصوصیات آقا پسرها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...
سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن! (اول بدبختی!)
سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!
سن ۱۶ سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!
سن ۱۷
سالگی: یه کمی مثلا آدم می شن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن!
(یادش به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن!)
سن ۱۸ سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش می شن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!
سن ۱۹ سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!
سن ۲۰ سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!
سن ۲۱ سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن!)
سن ۲۲ سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!
سن ۲۳ سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز می شن! (دیدشون عوض میشه!)
سن ۲۴ سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!
سن ۲۵ سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!
سن ۲۶ سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه ء عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!
سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!
سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!
خصوصیات دختر خانمها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی ...
سن ۱۴ سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا میگن: مرسی خوبم!
سن ۱۵ سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه (بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!)
سن ۱۶ سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ... شوخی هم ندارن!
سن ۱۷ سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... (کوران حوادث!)
سن ۱۸ سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن!
سن ۱۹ سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست!
سن ۲۰ سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می دونم!
سن ۲۱ سالگی: فقط ۲۷-۲۸ سالگی قصد ازدواج دارن! فقط!
سن ۲۲ سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس باشه! ... (آخ که چی نباشه!)
سن ۲۳ سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن!
سن ۲۴ سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به اون چیزایی که نرسیدیم برسونه!
سن ۲۵ سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه!
سن ۲۶ سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله!
سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!
سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی!!
ولنتاین چیست؟ تاریخچه ولنتاین ، سپندارمذگان روز ولنتاین ایرانی
روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۲۵ بهمنماه (۱۴ فوریه)
در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است. این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتاین
به صورتناشناس انجام میشود. سابقهٔ تاریخی روز والنتاین به جشنی که به افتخار قدیس والنتاین در
کلیساهای کاتولیک برگزار میشد، باز میگردد.
در سده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند.
کلودیوس به قدری بیرحم وفرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور میدهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام میشود…
بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان نهاد و نمادی میشود برای عشق!
.در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته است. سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای والنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود..
اکثر فرهنگ های دیرین دنیا ، یه روز در سال برای جشن ابراز عشق و علاقه دارن . ما ایرانی ها هم در فرهنگ زرتشتی ماه مهر رو داریم که مظهر مهربانی ایرانیان و ماه ابراز عشق هست که تو اون ماه روز هایی برای ابراز علاقه به اشخاص مختلف و مراسم متعدد جشن های مهربانی هست. تا حدی که مهربانی جزو عبادت های زرتشتیان یا اجداد ما بوده . تو فرهنگ زرتشتی یه روز دیگه هم هست که این روز (سپندارمزگان) یا (اسفندارمزگان) نام داشته .
فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان (روز عشق) به این صورت بوده که در ایران باستان هر ماه رو سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول (روز اهورا مزدا)، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی (بهترین راستی و پاکی) که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی (شاهی و فرمانروایی آرمانی) که خاص خداوند است و روز پنجم(سپندار مز) بوده است. سپندار مز لقب ملی زمینه. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشقه چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزه. زشت و زیبا رو به یک چشم می نگره و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می ده. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مزگان رو بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشته که در ماه مهر، (مهرگان) لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مز یا اسفندار مز نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مز نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند. یعنی پنجم اسفند روز جشن عشاق یا جشن سپندار مزگان هست
سپندار مزگان جشن زمین و گرامی داشت عشقه که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران رو بر تخت شاهی می نشوندن ، به اونها هدیه می دادن و ازشون اطاعت می کردند این میشه حرمت واقعی زن- ببینین دین مهر یعنی چی!!
.
♥ سمبلهای ولنتاین شامل موارد زیر میباشد
.
۱- شکل یک قلب ساده و یا تیر خورده: از آنجـایـی کـه
قـلب مرکز احساسات عمیق،اصیل و پر شور است. قلب تیر خورده آسیب پذیری عشق
را نشان میدهد. هنگامی که شما از سوی معشوق خود طرد میشود. قلب تیر خورده
نشانه پیوند و اتحاد زن و مرد نیز می باشد.
ولنتاین
۲- کیوپید(CUPID): کـه به شـکل یک کودک برهنه، فربه و بالدار ترسیم میگردد. این کودک شیطان با لبخندی موذیانه تـیـر و کمان نیز با خود حمل میکند. چنانچه یکی از تیرهای این کودک به قلب فردی اصابت کند وی فورا عاشق می شود. کـیوپید در واقع پسر ونوس الهه عشق و زیبایی در افسانه های روم باستان می بـاشد. معنی لغوی آن «آرزو » است. کیوپید برخی اوقات آمور(AMOR) نیز نامیده میگردد. همتای کیوپید در افسانه های یونانی اروس (EROS) نام دارد.
3- کبوتر،قمری و مرغ عشق: این پرندگان نماد وفاداری، پاکی و معصومیت هستند.
ولنتاین چیست؟ تاریخچه ولنتاین ، سپندارمذگان روز ولنتاین ایرانی http://radsms.com
4- گل رز: گل سرخ شهبانوی گلهاست. نماد جنگ و صلح، عشق و گذشت.
۵- تور: جنـس دستـمال خانم هـا را در گـذشـته تشـکـیـل میـداده است. در زمــانهای دیرین رسم برآن بوده که هرگاه دسـتـمال خـانمـی به زمیــن می افتاد مردی که متوجه آن میشده بلافاصله آن را از زمین برداشته و به زن می داد.
۶- گره های عشق: از یک سری حلقه های در هم تنیده و بافته شـده تشکـیـل یـــافته اند. این حلقه ها آغاز و پایانی ندارند و نماد عشق جاودانی و پایدار است.
ولنتاین چیست؟ تاریخچه ولنتاین ، سپندارمذگان روز ولنتاین ایرانی http://radsms.com
7- علامت”X”: این علامت به معنی بوسه در کارت های تبریک و نامه های روز ولنتاین است.
۸- روبان قرمز: این رسم به زمانهای قدیم بازمیگردد که شوالیه ها هنـگـامیکه عـازم جنـگ بودند نوار یا روسری از معشوقه خود دریافت کرده و آن را به یادگار با خود میبردند.
♥ سالیانه بیش از یک میلیارد کارت تبریک ولنتاین در سراسر جهان رد و بدل میگردد که ۸۵ درصد آنها توسط زنان خریداری میشود.
♥ سالیانه ۵۰ میلیون گل رز و میلیونها جعبه شکلات در سالروز ولنتاین هدیه داده میشود که اغلب آنها را مردان خریداری میکنند.
♥ هدایای روز ولنتاین شامل: گل رز و یا دسته گل کوچک، شکلات، کارت تبریک ولنتاین، عطر های ویژه ولنتاین , عروسک، شمع، یک نامه عاشقانه، یک قطعه شعر عاشقانه و یا هدیه کوچک.
♥ برای جشن گرفتن این روز به یک کافی شاپ و یا برای صرف شام به یک رستوران دنج بروید.
♥ رنگهای روز ولنتاین شامل قرمز، سفید و صورتی است.
♥ در خصوص تاریخچه و مبداء ولنتاین اختلاف نظر وجود داشته تا جایی که ولنتاین با افسانه در آمیخته است.
♥ هویت ولنتاین مبهم است. در کل ۳ روایت در رابطه با ولنتاین نقل گردیده که به آنها اشاره میکنیم.
♥ جشنواره ای به نام LUPERCALIA که ۱۵ فوریه در رم باستان میان کافران متداول بوده است. لوپرکالیا جشن تطهیر و زمان خانه تکانی بوده است. در این جشن مشرکین از خدای LUPERCUS بخاطر محافظت از چوپانها و گله هایشان از گزند گرگها قدردانی میکردند. در این فستیوال بمنظور بزرگداشت FAUNUS خدای حاصلخیزی، باروری و جنگلها رومیان یک سگ و دو بز نر را قربانی کرده و از پوست آنها شلاق میساختند. مردان با این شلاقها به میان مردم رفته و به هر کسی که میرسیدند ضربه ای با شلاق به آنها میزدند. دختران داوطلبانه برای شلاق خوردن صف میکشیدند. آنها اعتقاد داشتند که شلاق خوردن با تازیانه های ساخته شده از پوست بز باروری آنها را تضمین میکند.
♥همچنین در این جشن طی بزرگداشت الهه ای بنام JUNO FEBRUTA زنان مجرد نامه های عاشقانه مینوشتند و درون گلدانهایی می انداختند. (و یا تنها نام خود را روی برگه ای مینوشتند) مردان مجرد روم نیز هر کدام یکی از این یادداشتها را از درون گلدانها بیرون کشیده و مشتاقانه بدنبال دختر نویسنده نامه میرفتند. (نوعی دوست یابی) این آشنایی ها اغلب به ازدواج می انجامید. این رسم تا قرن هجدهم ادامه داشت اما از آن به بعد مردان رم ترجیح دادند پیش از آشنایی زن را ببینند!
♥ کلیسای کاتولیک حداقل ۳ قدیس بنام VALENTINE و یا VALENTINUS شناسایی کرده که هر سه در روز ۱۴ فوریه به شهادت رسیده اند.
♥ ولنتاین مقدس یک کشیش مسیحی بوده که در قرن سوم خدمت میکرده است. زمانی که امپراطور CLADIUS دوم بر روم حکمرانی میکرده. کلادیوس دریافت که مردان مجرد از آنجایی که همسر و خانواده ای ندارند (مردان متاهل حاضر به ترک همسر و خانواده خود نبودند) نسبت به مردان متاهل بیشتر به سربازی روی آورده و سربازان بهتر، کاراتر و جنگجو تری نیز میباشند. از همین رو ازدواج را برای مردان جوان غیر قانونی و ممنوع اعلام کرد. ولنتاین که این حکم را ناعادلانه و ظالمانه میپنداشت از فرمان کلادیوس سرباز زد. ولنتاین مخفیانه عشاق جوان را به عقد یکدیگر در می آورد. هنگامی که این عمل ولنتاین بر ملا گشت کلودیوس حکم اعدام وی را صادر کرد.
♥ خود ولنتاین نخستین فردی بود که برای اولین بار نامه ولنتاین را نگاشت. وی هنگامی که در زندان بسر میبرد دلداده دختر جوانی شد که دختر زندانبان وی بود. این دختر جوان زمانی که ولنتاین در بازداشت بسر میبرد به ملاقات وی می آمد. در انتهای این نامه ولنتاین چنین نوشته بود: “از طرف ولنتاین تو.” این عبارت کماکان در نامه های روز ولنتاین استفاده میشود.
♥ ولنتاین در روز ۱۴ فوریه اعدام شد. تقریبا در سال ۲۶۹ پس از میلاد. به گرامیداشت وی کلیسایی در سال ۳۵۰ پس از میلاد بنا گردید که پیکر وی نیز در آنجا دفن شده است. در واقع روز ولنتاین سالروز مرگ و خاک سپاری ولنتاین میباشد.
♥ پاپ اعظم GLASIUS فردی بود که روز ۱۴ فوریه را، در سال ۴۹۸ پس از میلاد، روز ولنتاین (ST. VALENTINE`S DAY) نام نهاد. در واقع وی این روز را جایگزین آیین کفرآمیز لوپرکالیا که مختص کافران بود کرد. وی در گلدانها عوض نام دختران اسامی مقدسین مسیحی را نهاد. و با این کار به لوپرکالیا تقدس بخشید. در این آیین مرد و زن هر دو یک نام قدیس را از گلدان بیرون میکشیدند که میبایست تا آخر سال خصوصیات اخلاقی آن قدیس را الگو قرار داده و در خود متجلی می ساختند.
♥ روایت دیگر: در دوران کلادیوس مسیحیت به شدت سرکوب میشد. ولنتاین نه تنها کشیش و مبلغ مسیحیت بود بلکه رهبر جنبش زیر زمینی مسیحیان نیز بود. اغلب کشیشها در این دوران زندانی و سپس اعدام گردیدند. ولنتاین پس از به زندان افتادن دختر نابینای زندانبان خود را شفا میدهد. کلادیوس پس از اینکه از این خبر مطلع میگردد به خشم آمده و دستور میدهد سر وی را از تنش جدا سازند.
♥ کهن ترین نامه و شعر ولنتاین توسط چارلز، دوک اورلئان نگاشته شد. وی زمانی که در سال ۱۴۱۵ و در قرن شانزدهم در زندان برج لندن در اسارت بسر میبرد این نامه را برای همسر خود نوشت.
♥ روایت دیگر حاکی از آن است که ولنتاین یک مسیحی بوده که عاشق کودکان بوده. اما از آنجایی که وی از پرستش خدایان سر باز میزده به زندان فرستاده میشود. اما کودکان که به وی علاقه مند بودند دلتنگ وی شده و برای وی پیامهای مهر آمیزی مینوشتند. این کودکان نامه ها را از لابه لای میله های زندان به درون سلول ولنتاین می انداختند. وی در سال ۱۴ فوریه ۲۶۹ پس از میلاد اعدام شد.
♥ برخی هم روز ولنتاین را به باور مردمان انگلیس و فرانسه قرون وسطی نسبت میدهند. آنها اعتقاد داشتند که پرندگان در روز ۱۴ فوریه جفت خود را انتخاب میکنند.
♥ برگزاری جشن ولنتاین امروزی از دو کشور فرانسه و انگلیس آغاز گردیده است.
♥ ابتدا کارتهای تبریک ولنتاین را هر کس خودش تهیه میکرد اما از سال ۱۸۰۰ کارتهای تبریک ولنتاین تجاری به بازار عرضه گشت. البته این کارتها نیز دست نوشته و دارای نمادهای ولنتاین نقاشی شده بودند. سپس کارتهای تبریک چاپی جایگزین آنها گردید.
♥ در گذشته دور در ایتالیا و انگلیس رسم بر آن بود که زنان مجرد پیش از طلوع آفتاب روز ولنتاین از خواب برخاسته و لب پنجره اتاق خود می ایستادند تا مردی از مقابل پنجره آنان عبور کند. اعتقاد بر آن بود که با اولین مردی که در آن روز ببینند، ظرف یکسال ازدواج خواهند کرد. شکسپیر نیز در نمایشنامه هملت به این باور اشاره کرده است.
♥ در برخی کشورها رسم بر این است که مردان جوان روز ولنتاین لباس به زنان هدیه میدهند. چنانچه زن آن لباس را برای خود نگه دارد نشانه آنست که زن خواهان ازدواج با آن مرد است.
♥ در فرانسه پسران اسم معشوقه خود را روی آستین لباسشان می نوشتند تا به همه بگویند: ازحس من آگاه شوید.
♥ در زمانهای گذشته در ولز چنین مرسوم بود که در سالروز ولنتاین قاشقهای چوبی به یکدیگر هدیه بدهند. روی این قاشقهای چوبی معمولا نقش قلب و کلید و قفل کنده کاری شده بود. معنی این کنده کاریها چنین بود: “تو قلب مرا گشوده ای” یا “کلید دروازه قلب من دست توست.”
♥ برخی باورهای آمیخته با خرافات نیز در رابطه با روز ولنتاین وجود دارد. اگر در این روز سینه سرخ از بالای سر دختری عبور کند او با یک ملوان ازدواج خواهد کرد و اگر گنجشک عبور کند همسرش مرد فقیری میشود اما بسیار خوشبخت خواهند شد و اگر آن پرنده سهره باشد آن دختر با مردی پولدار ازدواج خواهد کرد.
♥ کودکان انگلیسی در صدها سال پیش در این روز مانند بزرگترها لباس بتن میکردند و خانه به خانه به ترانه سرایی و آواز خوانی میپرداختند.
♥ اما در ژاپن روز ولنتاین به گونه ای دیگر مرسوم است. روز ولنتاین این دختران هستند که باید به مردان شکلات هدیه بدهند. زنان شاغل به اجبار باید به تمام همکاران مرد خود بویژه رییس خود شکلات هدیه بدهند. اما در روزی موسوم به “روز سفید”(WHITE DAY) که تاریخ آن ۱۴ مارس میباشد مردان برای جبران محبت خانمها به آنها هدیه میدهند. البته اغلب فقط به دوستان دختر خود. هدیه مردان معمولا یک لباس زنانه سفید رنگ است.
♥ در چین هم افسانه ای وجود دارد که نمادی از عشق است و روز ولنتاین چینی ها محسوب میگردد. این روز هفتمین روز از هفتمین ماه در تقویم چینی است. این روز فستیوال دختران نیز نامیده میگردد. در این روز مردم چین به ستاره ها خیره میشوند. دختران نیز دعا میکنند تا کدبانوهای با کفایتی در آینده شوند و همچنین شوهر مناسبی نصیبشان گردد. پسران مجرد نیز دعا میکنند تا هر چه زودتر معشوق خود را بیابند.
♥ بنابراین روز ولنتاین از روم به فرانسه و انگلیس وسپس به آمریکا راه یافت و اکنون در تمام جهان جشن گرفته میشود
یه لحضه چشماتو ببند شاید منو یادت بیاد
همون که بهش گفتی یه روز جای تو هیچکس نمیاد
این شعر عاشقونه نیست یه التماسه خوب من
غرور و گریه میکنم نشکن منو پسم نزن
چند بار باید به چشم تو بشکنم آروم بگیری
بگو چقدر گریه کنم تا دیگه از پیشم نری
بگو چقدر اشک بریزم تا منو تنها نذاری
دارم به چشمات باج میدم تا تو بگی دوسم داری
یه لحظه چشماتو ببند شاید منو یادت بیاد
دکتر رهام: باورهای ضعف قوای جنسی در آینده ، ضعف بینایی ، گودی و سیاهی چشم و ... به خاطر استمنا غلط است
ابتدا ذکر این نکته لازم به نظر می رسد که سطرهای بعدی که مطالعه می کنید بر اساس مطالب «علمی» نوشته شده است و به مسایل مذهبی و باورها اشاره ای نخواهد داشت و نظر نویسنده را نیز بیان نمی کند.
خود ارضایی یا استمنا به عملی گفته می شود که طی
آن حس جنسی فرد تخلیه می گردد .
در جنس مذکر از زمان بلوغ اسپرمهای در دستگاه
تناسلی ساخته شده و تا مدتی ذخیره می شوند و پس از اینکه قابلیت استفاده آنها پایان
یافت به طور طبیعی و معمولا در هنگام خواب تخلیه می شوند . در جنس مونث هم به دنبال
تحریک جنسی ترشحاتی ایجاد می شود ولی به دلیل وجود سیکلهای ماهیانه معمولا به وضوح
جنس مذکر تخلیه ای صورت نمیگیرد .
باورهای غلطی در مورد
عوارض استمنا در ذهن توده جامعه وجود دارد که از آن جمله می توان به : ضعف قوای
جنسی در آینده ، ضعف بینایی ، گودی و سیاهی چشم ، اختلال در زایمان ، رنگ پریدگی ،
گوشه گیری و ... اشاره نمود . تمام این باورها غلط می باشند چون اگر چنین مشکلاتی
قرار بود با خود ارضایی ایجاد شود هم اکنون تمام افراد دنیا که روابط جنسی دارند می
بایست کر و کور و ناقص باشند !! چون فرایندی که در هنگام خودارضایی و فعالیت
جنسی با جنس مخالف انجام می شود کاملا یکسان می باشد . البته گاهی اوقات برخی از
این علایم در فرد دیده می شود که اصلا جنبه فیزیولوژیک نداشته و ثانویه به احساس
گناه و اضطراب در فرد ایجاد می شود . پس ایراد فیزیکی و فیزیولوژیک به این عمل
نامعقول به نظر می رسد .
اما از لحاظ روانی اگر هر رفتاری به صورت
وسواسی و اجباری انجام شود ، میتوان از آن به عنوان یک اختلال یاد کرد . اگر
رفتاری باعث اختلال در روند معمول زندگی فرد شده یا رابطه وی را با نزدیکان و جامعه
دچار نقصان کند نیز به عنوان مشکل رفتاری در نظر گرفته می شود . این عمل به خصوص پس
از ازدواج ممکن است تمایل فرد به رابطه جنسی با همسر خود را کاهش دهد.
شقایق گفت : با خنده نه بیمارم ، نه تب دارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تب دار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بیتاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت
شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود ، اما
طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد
از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آن دم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده که افتاد چشم او ناگه
به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را
رو به بالاها
تشکر از خدا می کرد
پس از چندی
هوا چون کورۀ آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت : اما چه باید کرد ؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست او بودم
و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد آنگه
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
ز هم بشکافت
اما ! آه
صدای قلب او گویی جهان را زیر و رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل
که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل
و من ماندم
نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد
خیلی سخته با یه مرد دوستی کنی بعدا بفهمی خیلی نامرده .
ولی سخت تر اینه که ببینی اون با نامردی حق زندگی کردن و ازت بگیره و بعد بره .
خیلی سخته اون نامرد ... .
خیلی سخته که بره خواستگاری و به تو نگفته باشه.
سخت تر اینه که خودش نتونه جلو خانواده اش بایسته بعد بگه من نرفتم خواستگاری و پدر و مادرم رفتن .
خیلی سخته که از همه جا بی خبر رفته باشی دریا و رو یه صخره بهت خبر بدن که الان عقد عشقته .
اون باشه و یه سفره و عقد .
من باشم و دریای آبی .
اون صدای بله عروسش رو بشنوه ولی ... .
ولی من صدای دریای خشمگین رو .
هیچ وقت فکر نمی کردم با غروب خورشید عشق منم غروب کنه .
دیروز رو ساحل دو قلب کشیدم . ولی دریا امون نداد .
هر دو شون رو برد .
خدا دیروز خودت شاهد بودی قلبم بد جور آتیش گرفت .
خدایا دیروز جمعه بود یه جمعه سفید و سیاه .
سفید برای یه نامرد و سیاه برای من .
خدایا دیروز جمعه بود و اون بود و عشقش .
خدایا دیروز جمعه بود و من بودم و یه دریا .
خدایا دیروز اون بود و هلهله و شادی و عشقش .
خدایا دیروز من بودم و اشک و غم و یادش .
اون برای همیشه رفت و من هم برای همیشه می رم .
اون میره پی زندگی خودش و یه عشق جدید .
منم می رم ولی توی خودم .
یادته خودت این جمله زیر رو برام اس ام اس دادی می دونم تو الان دیگه هیچی یادت نیست هیچی یااااااااااااااااااااااادت نیست .
دیدی کی موند و کی رفت .
همه جا نامرد پیدا میشد ولی من نمی فهمیدم .
وای خداااااااااااااااااااااااااااا عجب روزگار نامردیه !
دیگه هیچ وقت منتظر دیدارت نیستم .
منتظر برگشت دوباره اونم نیستم .
خدایا خیلی سخته که یه نامرد تو فامیل آدم باشه .
هر جا که از حالا برم آیا دوباره اونو می بینم .
خدایا خودت نزار هیچ وقت ببینمش .
خدایا چرا بعضی از مردا این قدر نامردن .
یا شایدم خیلی نامردن .
خدایا اگه من تو رو فراموش کردم تو منو فراموش نکن .
اگه من بنده بدی برای تو بودم تو خدای خوبی برای من باش .
من رو به خودم وا نگذار .
شاید اشتباهه اما ، عاشقا دروغ می گن
آدمای با وفا و مهربون ، دروغ می گن
اونا که می گن تا همیشه دیوونتن
بزار بی پرده بگم که :
به شما دروغ می گن
اونا که میان به بهونه ی اومدن
از توی شهر قصه ها دروغ می گن
اونا که فدات بشم تکیه کلامشون شده
به تموم آسمونها
به خدا دروغ می گن
اونا که با قسم و آیه می خوان بهت بگن
تا قیامت نمی شن ازت جدا ، دروغ می گن
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لب من
جرعه ای نوش کرد و شد سر مست
حسرتم نیست زآنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
برو خدانگهدار ، قصه ی ما تموم شد
این قلب پاک و معصوم ، تو دست تو حروم شد
گذاشتی خیلی ساده ، عشقم فراموشت شه
شکستمو ندیدی ، رفتی واسه همیشه
رفتی و خاطراتت ، شد سهم سادگی هام
دیدم دیگه بریدم ، دیدم که خیلی تنهام
رفتم سراغ قلبم ، دنبال عشق تازه
یه عشقی که دوباره ، منو از نو بسازه
دیدم تو هم نباشی ، باز میشه عاشقی کرد
میشه با چشم گریون ، بهت بگم که برگرد
دلت می خواست همیشه ، به دست و پات بیفتم
کجایی که ببینی ، دوباره جون گرفتم
چشم من ، بیا منو یاری بکن
گونههام خشکیده شد ، کاری بکن
غیر گریه ، مگه کاری میشه کرد
کاری از ما نمیاد ، زاری بکن
اون که رفته ، دیگه هیچوقت نمیادتا قیامت ، دل من گریه میخوادهرچی دریا رو زمین داره خدابا تموم ابـــــــرای آسمونا
کاشکی میداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کننقصه گذشتههای خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارمتا قیامت اشک حسرت ببارمدل هیچکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم میاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمهسرنوشت چشماش کوره ، نمی بینهزخم خنجرش میمونه تو سینهلب بسته ، سینه ی غرقه به خون
قصه موندن آدم همینــــــه
چشماتو باز کن و ببین ، ببین هنوزم سر پام
اگه بخوای با من باشی ، دلم میگه نه نمی خوام
چقدر به پات نشستمو ، بازم شکستی قلبمو
بد جوری آتیشم زدی ، نمک زدی به زخممو
گفتم تو هفتا آسمون ، من ندارم ستاره ای
اما با تحقیر زیاد ، یادم میاد کردی نگام
پشت سرت داد می زدم ، بی تو می میرم نازنین
اونقدر دلت سنگ شده بود ، حتی تو نشنیدی صدام
حالا که تو رفتی بازم ، دنبال عشق تازه ای
قید تو رو من می زنم ، دیگه باهات راه نمیام
به من نگو دوست دارم ، حرفتو باور ندارم
نگو بازم منتظری ، من دیگه پیشت نمیام
خبر داری ای مهربون ، میگی پریشون برام
حرفشو باور می کنم ، خاطرشم خیلی می خوام
الهی از پیشت بره ، همیشه باشی در بدر
همیشه نفرینت باشه ، توی دلم روی لبام
نبینی تو یه روز خوش ، دق بکنی تو تنهاییت
یه روزی باشه ببینم ، زجر تو من با این چشام
شده بود ورد زبونا ، حرفی از تو حرفی از من
اما تو کردی خیانت ، برو دیگه دور شو از من
حقته که تو بمیری ، پیش چشمام تو دل من
فکر می کردی خون می باره ، چکه چکه چشمای من
دوست دارم یه روز ببینم ، افتادی تو به پای من
الهی عمری بسوزی ، توی آتیش دل من
الهی ... .
کنار این مردم خاکی من همیشه بی کسم
چرا باید تو بی کسی حدیث عشق و سر کنم؟
وای که زمونه تو چه قدر خنجر و از پشت میزنی
چرا باید تو به من این جوری خنجر میزدی؟
آخر نا رفیق بودی چه جور تو رو ببخشمت
دروغ می گفتی واسه من ، ساده بودم نشناختمت
بهم می گفتی با منی ، دلت با این و اون بود
دست می انداختی به گردنم ، نگات مال یکی دیگه بود
چه جور تو رو ببخشمت ، خاﺌن بی لیاقت
عروسک دروغگو ، نامرد نامروت
زندگیمو ریختی به هم ، برگشت فایده نداره
زدی به قلبم خنجری ، که درمونی ندارهتوی دادگاه دلم ، حکم اعدام رو می دم به عاشقی
حکم اعدام کمه ، تو رو زندون می کنم
تو رو زندون می کنم توی جهنم خدا
که بسوزی هر نفس ، که بسوزی تا ابد
که بدونی این دلم بود که بهش زدی کلک
تو که حتی نفست ، بوی لجن می ده بزک
برو گمشو بی صفت ، دیگه نگاه به من نکن
چشاتو در میارم از حدقه ، ای پسرک
تو رو حبست می کنم توی بیابون خدا
که خدا هم ، به تو رحمی نکنه ،بدرک
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدرک
پس نویسنده محترم و بویژه مسئولین محترم سایت همصدا در نظر داشته باشند اگر مطلبی را درج میکنند به عواقب و آثاری که در جامعه میتواند داشته یاشد توجه نمایند . چرا با این نوشتار خود اینگونه القا میشود که حلال خدا حرام میشود . کمی فکر کنید بعد بنویسید . با یک ژست روان شناسی و به اصطلاح علمی ضربه ای به جامعه نزنید که نشود آن را اصلاح کرد .