خدای ما و خدای آنها!

صهیون ستیزی

خدای ما و خدای آنها!

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که قبلا به کرات گفته شده است باید وهابیت را ادامه دهنده راه یهودیت  کعب الاحباری  و ابوهریره ای در اسلام دانست. یهودیتی که  قائل به جسمانیت خداست  از این رو مواردی  که در ذیل می آیند سندی روشن از میزان انحراف این نحله ضاله است.

 مشرکانی بی شرم که خود را مروجان توحید ناب اسلامی معرفی می نمایند   واز سویی دیگر رهروان حقیقی  سنت رسول الله (ص) اعم از شیعه و سنی را مشرک پنداشته و هیچ مخالفتی را برنمی تابند و آن را پاسخ نمی دهند جز با قتل و مهدور الدم دانستن مسلمانان!

1.     خدا به جز ریش و عورت همه چیز دارد:

ابو بکر ابن عربى مى گوید: فردى که مورد وثوق من بود نقل کرد که ابو یعلى، امام و پیشواى ابن تیمیه(پدر فکری و معنوی وهابیت که محمد ابن عبدالوهاب متاثر از او بود) مى گوید: در باره خدا هر عضوى را جز ریش و عورت اثبات خواهم کرد: «إذا ذکر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر فی صفاته، یقول: ألزمونی ماشئتم فإنّی ألتزمه، إلاّ اللحیة والعورة»

 ((  العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحدیثة: 2/283، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه لابن الجوزی: 95، 130 ـ الهامش. )).

 2.     خدا صورتی بدون مو و موهایی فر دارد:

ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «رأیت ربی عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء».  خداوند را به صورت نو جوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود. ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) ، فمن شک فی ذلک أو فی شیء منه فهو جهمیّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فی مرضه».

این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کرده اند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد (( طبقات الحنابلة: ج3 ص81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى.إبطال التأویلات لأبی یعلى: ج1 ص141، ط1 ج مکتبة دار الإمام الذهبی الکویت، 1410 هـ.،  إبطال التأویلات: ج1 ص145. )).

3.     خدایی که بر پشت پشه سوار می شود:

«ولو قد شاء لاستقرّ على ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبیّته فکیف على عرش عظیم»

اگر خداوند بخواهد با قدرت خویش مى تواند بر پشت یک پشه اى هم قرار گیرد، پس چگونه نتواند بر روى عرش استقرار بیابد.(( التأسیس فی ردّ أساس التقدیس: ج 1 ص568)).

4.     خدایی که نمی تواند هرجا باشد!

از هیأت عالى افتاى سعودى پرسیده شده: از نظر شرعى حکم کسى که معتقد است که خداوند همه جا وجود دارد چیست؟ و چگونه مى شود به او پاسخ داد؟
هیأت جواب داد: عقیده اهل سنّت این است که خداوند بالاى عرش قرار گرفته، و در درون جهان نیست بلکه خارج از این عالم مى باشد.
ودلیل بر علوّ  خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، ومسلّم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت مى گیرد، همانطورى که در قرآن نیز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَـبَ بِالْحَقِّ ...): ما قرآن را به سوى تو به حق نازل نمودیم.  تا آنجا که مى نویسند: رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) از کنیزى که مى خواستند آزاد نمایند پرسید: خداوند کجاست؟ پاسخ داد: در آسمان ها است. حضرت پرسید: من، چه کسى هستم؟ پاسخ داد: پیامبر خدا.

آنگاه حضرت به صاحب آن کنیز فرمود: او شخص با ایمانى است، و مى توانى وى را در راه خدا آزاد نمایى.( مسند أحمد (3/4، 68، 73) والبخاری (فتح الباری) برقم 3344، 4351، ومسلم برقم 1064.)

و همچنین رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: من امین کسى هستم که در آسمان هاست، و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطلاع من مى رسد.

آن گاه هیأت عالى افتاى سعودى مى نویسد: «من اعتقد أنّ اللّه فی کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فی جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو کافر مرتدّ عن الإسلام».

هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان مى باشد، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.( فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/216 ـ 218.)

واضح و مبرهن است که این ویژگی ماده است که اگر  در جایی  باشد نمی تواند در آن واحد در جای دیگر باشد واین در حالی است که خداوند متعال صریحا در قران می فرماید:

وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْعَلیمُ (زخرف 84)

ترجمه:اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمین خداست و حکیم و داناست.

براستی اگر خدا بر روی زمین نیست و فقط در آسمان است چگونه خدایی می کند ؟!

 5.       خدا را در آن دنیا می توان با چشم دید:
در کتاب «منهاج السنّة» که در ردّ کتاب «منهاج الکرامة» علاّمه حلّى نوشته است مى گوید:

عموم منسوبین به اهل سنّت براى اثبات رؤیت خدا اتّفاق دارند واجماع سلف براین است که ذات احدیّت را در آخرت با چشم مى توان دید ولى در دنیا نمى توان دید (( مختصر منهاج السنّة: 2/240. )).

 6.     خدایی که از عرش به زیر می آید:

ابن تیمیه مى گوید: هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مى آید، و مى گوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم ... خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.و پس از نقل مطلب فوق مى نویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451.  )).

«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولی هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مى آید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مى آیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء»  از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت. (( رحلة ابن بطوطة: 113. )).

7.     خدایی که می خندد:

ابن تیمیه در رساله «عقیدة الحمویّة» مى نویسد: خداوند مى خندد، و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى کند (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451.  )).

بخارى از ابو هریرة از قول یکى از صحابه نقل مى کند که از مهمانى پذیرائى کرده بود، به محضر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)رسید و حضرت فرمود: «ضحک اللّه اللیلة». خداوند شب گذشته به خاطر پذیرائى تو از مهمان، خندید (صحیح بخاری، ج 4، ص 226، کتاب المناقب، باب مناقب الأنصار)).

بخارى در صحیح خود از ابو هریر نقل کرده که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «یضحک اللّه إلى رجلین یقتل أحدهما الآخر فکلاهما یدخل الجنّة» خداوند مى خندد بر دو نفرى که همدیگر را مى کشند و هر دو وارد بهشت مى شوند (( صحیح بخاری، ج 3، ص 210، کتاب الجهاد مناقب، باب وجوب النفیر، صحیح مسلم، ج 6، ص 40، کتاب الإمارة، باب بیان الرجلین یقتل أحدهما الآخر. )).

 اکنون قضاوت با شما پژوهشگران عزیز! براستی چه تفاوتی میان این خدا و یهودیت تحریف شده وجود دارد؟

و صد افسوس که امروز صاحبان این تفکرات شرک آمیز و مزخرف کلید داران کعبه توحید هستند.

ادامه دارد . . .

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد